بامداد - وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانهاش که روز جمعه (۱۹ اپریل-۳۰ فروردین) منتشر شد اعلام کرد «رژیم ایران در سال ۲۰۱۲ همچنان به سختگیری در عرصه اجتماعی و آزادیهای فردی ادامه داده» و «با همکاری نیروهای امنیتی به فشار، ارعاب و دستگیری روزنامهنگاران، دانشجویان، وکلا، هنرمندان، زنان، فعالان اجتماعی اقلیتهای قومی و مذهبی و حتی افراد خانواده آنان پرداخته است». این گزارش همچنین میافزاید: «دستگاه قضایی ایران بدون داشتن مدارک کافی با خشونت به بازداشت و مجازات فعالان حقوق بشر و مخالفان ادامه داده در حالی که دولت نیز به تحت نظر داشتن شهروندان در فعالیتهای اینترنتی پرداخته است.»
این گزارش با استناد به گزارش سازمانهای غیردولتی میافزاید که حکومت ایران ۵۲۳ نفر را در سال ۲۰۱۲ اعدام کرده که بسیاری از این اعدامها مخفیانه صورت گرفتهاند یا دادگاهی برای متهمان تشکیل نشده است.
رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی به گزارش وزارت امور خارجه آمریکا واکنش تندی نشان داده و گفته این گزارش بر اساس «ادعاهای گروههای معاند نظام» تنظیم شده است.
اما آیا به راستی گردآورندگان گزارشهای مربوط به نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی آنطور که صادق آملی لاریجانی معتقد است «گروههای معاند نظام» جمهوری اسلامیاند؟
رویا برومند، مدیر بنیاد عبدالرحمان برومند به این سوال اینطور پاسخ میدهد:
«از طرف وزارت امور خارجه امریکا پاسخ نمیدهم. اما دستکم ما به عنوان یکی از سازمانهای مدافع حقوق بشر مستقر در خارج از ایران به طور کل از منابع ایران اطلاعات جمعآوری میکنیم. خیلی از منابع رسمی دولتی هستند و یا روزنامههای داخلی. مثلا اکثر گزارشهای اعدام از گزارش منابع رسمیاند. در مورد اعدامها دستکم آقای لاریجانی خیلی ایرادی نمیتوانند بگیرند در مورد وقایع زندانها طبیعتا منابع دولتی گزارش نمیدهند. آقای لاریجانی به گوانتانامو اشاره کردهاند. تفاوت دولت ایران و آمریکا این است که ما مثلا در مورد وضع گوانتانامو جزییات میدانیم به خاطر اینکه رسانهها میتوانند گزارش بدهند بدون اینکه خطر بازداشت و شکنجه برای روزنامهنگاران باشد. در مورد اشتباهات آمریکا و نقض حقوق شهروندان، وکلا و روزنامهنگاران و سازمانهای مدافع حقوق بشر در آمریکا اطلاعات و گزارش میدهند تا اشتباهات تصحیح شود و از شکنجه و بدرفتاری در زندانها جلوگیری شود و قوه قضاییه آمریکا از فشار بر آنها جلوگیری میکند. اما قوه قضاییه ایران خودش در تنبیه کسانی که در مورد نقض حقوق بشر در ایران گزارش میدهند سهیم است. آقای لاریجانی زمانی میتوانند از سازمانهای مدافع حقوق بشر ایراد بگیرند که فعالان این سازمانها دسترسی به زندانها داشته باشد و بدون تهدید کارشان را انجام دهند. و زندانیانی که از رفتار بد در زندانها شکایت دارند به خاطر گزارش کردن این رفتارها تنبیه نشوند و یا وکلا، گزارشگران حقوق بشر و روزنامهنگاران ایران عمرشان را در زندانها سپری نکنند و مجبور به ترک ایران نشوند.»
رویا برومند به بخش دیگری از اظهارات رییس قوه قضاییه ایران که میگوید در ایران اعدام سیاسی نداریم و «اعدامها مربوط به کسانی است که به صورت مسلحانه اقدام به مقابله با نظام کردهاند و این کار سیاسی نیست»، اینطور واکنش نشان میدهد:
«مسأله اینجاست که آقای لاریجانی مطمئنا روی صحبتش با فعالان حقوق بشر یا گروههای سیاسی ایرانی نیست. او روی صحبتش با جامعه بینالمللی است که اطلاعات زیادی از تاریخ نقض حقوقبشر و اعدام در ایران ندارد. فکر نمیکنم که آقای لاریجانی به صورت جدی از ما ایرانیها انتظار داشته باشند که فراموش کنیم که چند هزار نفر از جوانان ما از مسوولان نظام سابق گرفته تا فعالان سیاسی و اقلیتها، بدون اینکه دست به سلاح برده باشند اعدام شدند. دار زدن صدها اعضا و طرفداران حزب توده و فعالان سازمان فداییان اکثریت که در سال ۶۷ در زندانهای ایران اعدام شدند یک نمونه است. این گروهها با مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی مخالف بودند. مثال به غیر از اینها خیلی زیاد است. اگر که اعدامهای فراقضایی را جدا نکنیم نمونههای زیادی در دهه ۷۰ و بعد از آن وجود دارد. مثلا فریدون فرخزاد و یا مترجم سلمان رشدی در ژاپن و یا فروهرها، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده. نزدیکتر به الان، مثلا فرزاد کمانگر، معلم بود. و یا یعقوب مهرنهاد از فعالان جامعه مدنی بلوچستان؛ که مدافع فعالیت صلحآمیز بود و از استفاده از خشونت پرهیز داشت. البته آقای لاریجانی خوب میدانند که با بستن دادگاهها بر روی نظارت عمومی و فعالین و رسانهها، با زندانی کردن وکلا و با منتشر نکردن مدارک و شواهد بر ضد افرادی که اعدام میشوند، گفتن اینکه کسی را به خاطر دلایل سیاسی اعدام نمیکنند آسان است. زمانی آقای لاریجانی میتواند لیست اعدامهای سیاسی مطالبه کند که ایران برای حداقلی از استانداردهای بینالمللی حقوق بشر که به آن متعهد شده، احترام بگذارد.»
رییس قوه قضاییه از آمریکا ایراد گرفته که برداشت درستی از “محاربه” ندارند و گفته: «محاربه در معنای لفظی آن دشمنی با خداست اما آنچه در قانون مطرح است اقدام مسلحانه علیه مردم و شهروندان است.»
رویا برومند در این باره میگوید: «بسیاری بودهاند که تنها به خاطر تکثیر و پخش اعلامیه و پخش روزنامه و فعالیت سیاسی ساده کشته شدهاند. اینها شهروندان ایرانی بودند. آیا اینها محاربه ضد خودشان میکردند؟ یا اینکه آیا ما شهروندان خاص داریم که مخالفت با آنها محاربه با خدا حساب میشود؟ یعنی حکومتی داریم که خودش را همطراز خدا میداند اگر اینطور نیست آقای لاریجانی باید از خودش بپرسد ما چرا اصلا چنین جرایمی در قانون داریم؟ مسأله اینجاست که جرم محاربه خیلی برای شهروندان روشن و معلوم نیست و شواهد نشان داده که مرز فعالیت سیاسی ساده و محاربه کجاست.»
از رویا برومند میپرسیم که موضعگیری رییس قوه قضاییه به عنوان عالیترین مقام قضایی جمهوری اسلامی و واکنش تندی که او به گزارشهای مربوط به نقض حقوق بشر در ایران دارد، آیا نشان نمیدهد که این گزارشها تغییری در رفتار حاکمان ایران ایجاد نمیکند؟
رویا برومند: «حقیقت اینکه همین که شما الان از من درباره واکنش رییس قوه قضاییه ایران به حرف گزارش آمریکا سوال میپرسید نشان میدهد که این گزارشها بیتاثیر نبوده و مقامهای جمهوری اسلامی را وادار به واکنش کرده. آن زمانی این گزارشها بیتاثیر بودند که فعالان منتقد و مخالف پنجاه نفر پنجاه نفر اعدام میشدند. الان حکومت دیگر نمیتواند منتقدان را به آن شکل سابق اعدام کند. الان روزنامهنگارها، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق اقلیتها هرچند به زندان میافتند اما تعداد بیشتری زنده میمانند. دلیلاش همین گزارشگریهاست. اگر توجه نشود و سکوت حاکم باشد وضعیت قطعا بدتر از اینها میشود همانطور که قبلا بود. و اگر تاثیر نداشت آقای لاریجانی خود را مجبور به پاسخ دادن نمیکرد.»
Ingen kommentarer:
Legg inn en kommentar