søndag 30. juni 2013

دو زندانی متهم به تجاوز در انظار عمومی، در کرج اعدام شدند.

 به رغم اعلام دادستانی قزوین و اعتراضات بین‌المللی بار دیگر صبح امروز دو نفر در کرج و در ملاء عام اعدام شدند.
به گزارش مهر، سال گذشته دو خواهر با مراجعه به اداره آگاهی کرج از دو جوان به خاطر تجاوز شکایت کردند. آنها در شکایت خود مدعی شدند به عنوان مسافر سوار یک خودروی شخصی شده که پس از طی مسافتی دو پسر جوان که سرنشین خودرو بودند با تهدید ما را به باغی در حوالی کردان برده و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار دادند.
پس از طرح این شکایت تیمی از ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و با تجسس های گسترده دو پسر جوان را دستگیر کردند که متهمان در جریان بازجویی ها به جرم خود اعتراف کردند.
دو پسر جوان پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز به اعدام محکوم شده که با اعتراض آنها به حکم مجازاتشان پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
با تایید حکم در دیوان عالی کشور پرونده برای اجرا به دادسرا بازگشت و با انجام مقدمات اجرای حکم، دو پسر متجاوز صبح امروز در چهارراه گلزار کرج اعدام شدند.

بی‌خبری از وضعیت سه فعال مدنی بازداشت شده در تبریز

 با گذشت چند هفته از بازداشت سه تن از فعالین مدنی آذربایجانی به نام‌های بهرام آخونی، ناصر کاظم‌پور و مجید سفیدانی، هنوز خبری از وضعیت آنها به دست نیامده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این فعالین تاکنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته‌اند. این مسئله سبب ایجاد نگرانی شدید از سرنوشت آنها شده است. 

گفتنی است روز ۲۲ خرداد، مامورین امنیتی با یورش به دکه‌ی روزنامه فروشی بهرام آخونی وی را دستگیر کرده و پس از تفتیش محل کار و منزل شخصی‌اش به مکان نامعلومی منتقل کرده بودند. هم چنین در همان روز مامورین امنیتی با هجوم به محل کار ناصر کاظم‌پور و منزل مجید سفیدانی با ایجاد رعب و وحشت، ضمن تفتیش محل آنها را بازداشت کرده بودند.

بنا بر گفته‌های اعضای خانواده‌ی این فعالین تا کنون هیچ کدام از عوامل امنیتی و قضایی در مورد وضعیت بازداشت شدگان پاسخی قانع کننده‌ای ارائه نداده‌اند.

نقش نهاد روحانیت در سرکوب و کشتار مردم برای تحمیل مذهب!!!


سی و چهار سال است که نهاد روحانیت یا آخوند جماعت تلاش می نمایند مذهب و قوانین اسلامی خویشتن را با زور سرنیزه، سرکوب و کشتار به مردم تحمیل نمایند تا به استمرار و پایداری خود در قدرت ادامه بدهد. نتیجه این ناهنجاریها ایحاد جامعه ای است که مبنایش را بر رشد هر چه بیشتردروغ ، دورویی، بی اعتمادی، دشمنی و گسترش بیمارهای روانی قرار داده است. هیچکس از ترس و وحشتی که نهاد روحانیت بوسیله نیروهای نظامی تحت پوشش در جامعه رواج داده، بخود اجازه نمی دهد تا آزادانه از حقوق حداقل شهروندی خود دفاع بنماید. پاسخ هر اعتراضی تا کنون مرگ یا زندانهای طول المدت بوده است. به همین دلیل بسیاری از مردم در ظاهر با سکوت خود به پذیرش این قوانین ضد انسانی گردن می نهند، اما در باطن در خشم خود می سوزند و ناچارا بدنبال بدیل خارجی یا آسمانی می باشند!!!

دخالت قوانین اسلامی نهاد روحانیت، تنها به جامعه و حقوق شهروندی اختتام پیدا نمی یابد. بلکه این قوانین ضد انسانی با اتکا به فرهنگ استبداد منشی خود مانند یک غده سرطانی در زندگی خصوصی انسانها ریشه دوانیده است. هیچکس دیگر تمایلی ندارند تا مانند گذشته با همسایه یا حتی نزدیکان خود در باره شادیها یا ناراحتیها روزمره خود درودل نماید به بیان دیگر مشکلات زندگی خود را برای آنها با نوشیدن یک چای یا نهاری بیان دارد. و این خود نیز درگسترش بیماری روانی جامعه، برای بسیاری ازمردم قوز بالا قوز گردیده است.

برغم اسلام زدایی و مخالفت آشکار و پنهانی بسیاری از اقشار مختلف مردم بویژه قشر متوسط ، بازتاب نهاد روحانینت تاکنون برای زهر چشم گرفتن از این قشر ناراضی زندان، سرکوب و کشتار بوده است.
برسمیت شناختن قوانین مدنی -شهروندی مغایرت با قوانین شریعه نهاد روحانیت را دارد. لذا این نهاد از همان ابتدای تسخیر قدرت سیاسی با تجاوز آشکار به حقوق شهروندی و اعمال قوانین ضد انسانی حجاب، نهی از منکر، با بازسازی زندانها و سیاهچالهای قرون وسطی ای و برقراری چوبه های دار در اماکن عمومی جنگ نابرابری را با شهروندان ازادیخواه آغاز نمود. برغم محکومیت ممتد جهانی رژیم به نقض حقوق بشر از سوی سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری در جهان ، مسئولین نظام چه خمینی و چه علی خامنه ای که هردو نیز نماینده نهاد روحانیت را بعهده داشتند ، از اعمال حنایات خود به مردم هیج نکاستند و حتی بدین جنایات نیز در بعدهای مختلف دیگر سرعت بخشیدند.
توجیه خمینی و خامنه ای بعنوان نمایندگان نهاد روحانیت به محکومیت رژیم به نقض حقوق بشر این بود : بشما هیچ ربطی ندارد، ما به هیچ وجه مرتکب نقض حقوق بشر نشده ایم . قوانین ما بر مبنای قوانین شریعه اسلام اجرا می شوند. این بدان معنا بود که هر آخوندی که حکم مرگ یک انسان بی گناه را بعنوان قاضی امضا می کرد، در توجیه نقض و تجاوز به حقوق شهروندی همواره قوانین قرون وسطلی ای اسلام را پرچم قرار می داد بگونه ای حتی تا دهه نود میلادی، بسیاری از کشورهای اروپایی مانند آلمان که با رژیم در آن هنگام مبادلات مناسب میلیاردی اقتصادی داشتند، این توجیه نقض حقوق بشر و شهروندی رژیم را براحتی پذیرفتند و برای حفظ منافع خود ازکنار این جنایات ضد بشری رژیم با اتکا و احترام به قوانین شریعه اسلامی براحتی گذر نمودند.

پرسشی را که بسیاری از هموطنان در رابطه با وظیفه نهاد روحانیت از خود می نمایند، این است که چرا از همان ابتدا روی کار آمدن رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی خمینی بعنوان نماینده نهاد روحانیت با واژه برابری قوانین مدنی و شهروندی یا برابری زن ومرد در ایران مخالقت ورزید؟ و برای خاموش کردن زنان مبارز سریعا قوانین قرون وسطی ای حجاب را بر جامعه تحمیل نمود؟
پاسخ به این پرسش بسیار ساده است . برسمیت شناختن قوانین مدنی، بمثابه این است که قانون برای همه احترام یکسانی قایل است. هر شهروندی فرقی نمی نماید که از چه نژاد ، قوم یا مذهبی باشد از نگاه قانون با یکدیگر برابرند. و این بمثابه این است، که آیت الله ها نیز از این قانون مثتثنی نخواهند بود. به همین دلیل نهاد روحانیت با این واژه ها دشمنی دیرینه ای دراد و با تمام توان تلاش نمود و می نماید تا اسلام و قوانین ضد انسانی خود را بر شهروندان ایرانی تحمیل نماید، تا بتواند جایگاه سیاسی و قدرت اجتماعی خود را بدینوسیله در جامعه مستحکم سازد و با استفاده از این محمل به تاراج ثروت ملی مردم ایران ادامه بدهد.
سی وچهار سال سرکوب و کشتار و نسل کشی، برای اینکه این نهاد جاهل و بی بصیرت به قدرت پلید خود ادامه بدهند ، برای اینکه در مقابل زیبایی های دنیای مدرنیته سد زشتی ها را بسازند و مردم بویژه نسل جوان را در تاریکی ، یاس و ناامیدی قرار بدهد.

با پخش و تولید ارزان مواد مخدر نسل جوان را بیمار سازد، اراده مردم را با سرکوب و کشتار روزانه با ترویج رعب و وحشت مسخ نمایند. جنایتهایی را که بر مردم کوچه و بازار اعمال می نمایند براختی زیر چتر ایدئولوژی اسلام خود توجیه نماید و.... این آرزوهایی ست که نهاد روحانیت به رهبری خمینی و خامنه ای داشتند و هنوز انرا بوسیله نیروهای نطامی تحت کنترل خود دنبال می نمایند.
اکنون برای بسیاری از مردم روشن شده است که آخوند جماعت یا نهاد روحانیت هیچ برد یا راندمانی جز ترویج جهل و نادانی برای جامعه بدنبال نداشته است . و این گفتمان خامنه ای که سرنوشت روحانیت به جمهوری اسلامی بسته شده است نیز واقعیت دارد. زیرا با سرنگونی این رژیم نهاد روحانیت نیز نابود خواهد شد. روحانیت پاسخگوی خواسته های دنیای مدرن امروزی نیست و در آتی هیچ مکانی را در جامعه ایران نخواهد داشت.

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی ایران .

حمایت از زندانیان سیاسی ایران جلوی ساختمان نوبل در اسلو زیر باران شدید.lørdag 29.06.2013




lørdag 29. juni 2013


پس از تحقق حماسه سیاسی مورد نظر رهبر، معظم له شخصاً برای تشکر از دست اندرکاران این حماسه سیاسی، در اقدامی بی 

نظیر ایشان را به یک سفر اختصاصی به ژاپن دعوت کرد.
عکسی نادر از این سفر تاریخی به دست ما رسیده است که برای اولین بار در اختیار عموم قرار می گیرد.
لازم به توضیح است "سوباسا اوزارا" کاپیتان تیم ملی ژاپن شخصاً مراس

fredag 28. juni 2013


آخوندها خیلی پررو و بی شرم هستند

در خرداد 92 هم بسود حسن روحانی تقلب کردند و مردم را فریب دادند حالا م یگویند تقلب نیست انگار نه انگار صدها جوان را   کشته اند
از کدام درد باید نالید؟ از مردم منفعل که مدام به تله آخوندها می افتند یا
از روشنفکران مزد بگیر و جیره خوار رژیم ؟ یا از کشورها یحامی آخوندها برای چاپیدن بیشتر ایران؟


کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، امروز گفته است که نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان می‌دهد که ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نادرست بوده است.
آقای صدیقی گفته است: "این انتخابات دشمن را مایوس کرد و غافلین سال ۸۸ را که از خدا و بصیرت مردم غافل بودند و القای تقلب کردند و مردم را به چالش کشیدند، به خیابان‌ها آمدند و رسانه‌های دشمن نیز این موضوع را مطرح کرده و مشروعیت نظام را زیر سوال بردند. این انتخابات یک تو دهنی به دشمنان بود."
او گفته که "دشمن" قصد داشته "موفقیت نسبی سال ۸۸" خود را دوباره تکرار کند، اما "برگزاری یک انتخابات محکم و برنامه‌ریزی شده و عالی توسط دست اندرکاران انتخابات" جلوی این کار را گرفته و "یک تودهنی به دشمنان نظام و القای تقلب در انتخابات ۸۸ بود."
مساله تقلب در انتخابات ۸۸ به یکی از معیارهای اصلی مرزبندی در سیاست جمهوری اسلامی ایران بدل شده است. بخشی از معترضان به نتیجه انتخابات ۸۸ در انتخابات اخیر از آقای روحانی حمایت کرده‌اند. محمدرضا عارف هم، که با درخواست محمد خاتمی از نامزدی کلیکانصراف داد، در تبلیغات انتخاباتی خود کلیکاعلام کرده بود "در انتخابات ۸۸ تخلف‌های آشکار اتفاق افتاده" بود.
آقای صدیقی در نماز جمعه امروز تهران با رد تقلب در انتخابات ۸۸ از برگزارکنندگان انتخابات این دوره و نهادهای حکومتی مختلف تشکر کرده است.

'همین دولت انتخابات ۸۸ را برگزار کرد'

همچنین حبیب‌الله عسگراولادی در جمع هواداران حزب موتلفه با رد ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ گفته است: "همین دولت و همین مجریان و ناظرین در انتخابات سال ۸۸ حضور داشتند، اما یک جریان نتایج سال ۸۸ را نپذیرفت و آن را با تهمت و تقلب آلود، اما جریان رقیب در سال ۹۲ با آنکه تفاوت رای خیلی کم بود به راحتی نتایج را پذیرفت و رای ملت را میزان دانست و به آن احترام گذاشت لذا جشن ملی شکل گرفت."
او خطاب به معترضان به نتایج انتخابات ۸۸ و رهبرانشان گفته "هنوز فرصت باقی است، به دامن رهبری رئوف ملت و نظام برگردید."
آقای عسگراولادی پیشتر نیز کلیکموضع نسبتا ملایمی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی گرفته بود.

آقایان موسوی و کروبی و زهرا رهنورد پس از تظاهرات ۲۵ بهمن ۸۹ به کلیکدستور رهبر ایران بازداشت خانگی شده‌اند.

علی ناظری از فعالان سیاسی بازداشت شد

 دکتر علی ناظری از فعالان سیاسی بازداشت و روانه بند ۳۵۰ زندان اوین شد.
بنا به گزارش تارنمای کلمه، عصر روز چهارشنبه پنجم تیرماه ۱۳۹۲ ماموران اجرای احکام دادستانی تهران به مطب دندانپزشکی دکتر علی ناظری رفته و وی را جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل کردند.
علی ناظری دندانپزشک و از پایه گذاران جامعه سبز مدنی ایران دارای گرایشات ملی و از فعالان جنبش سبز است که در زمینه مسایل محیط زیست و حمایت از فعالین حقوق بشر فعالیت می کرد.
این فعال ۶۲ ساله درتاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ توسط اداره اطلاعات سپاه بازداشت و مدت ۴۰ روز در سلول های انفرادی بند ۲الف بازداشت بود که با سپردن وثیقه آزاد شد.

onsdag 26. juni 2013

بازداشت و بی خبری از گیتا رضائی در فرودگاه کرمانشاه.

 روز ۳ شنبه ۲۸ خرداد ماه گیتا رضائی زینلانی، هنگام سوار شدن به هواپیما به مقصد تهران، در فرودگاه اشرفی اصفهانی‌ کرمانشاه توسط مامورین امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
نقی محمودی فعال حقوق بشر در گفتگو با هرانا اعلام داشت: "همان شب مامورین با مراجعه به منزل وی، ضمن بازرسی ، کامپیوتر ، وسال شخصی و کارش را توقیف کرده اند."
این وکیل دادگستری افزود: "بعد از شکایت خانواده ی گیتا به دادگستری کرمانشاه ،روز یکشنبه برادر گیتا را به اداره ی اطلاعات کرمانشاه احضار و وی‌را تهدید میکنند که پیگیری وضعیت گیتا و رسانه‌ آی‌ کردن خبر ممکن است به دستگیری سایر خانواده منجر شود."
لازم به ذکر است گیتا رضائی زینلانی کارشناس نرم افزار بوده و در یک شرکت مهاجرتی مشغول به کاربوده است.
تا کنون خانواده ی مشارالیه هیچ اطلاعی از محل بازداشت و شرایط جسمی‌ و روحی گیتا نداشته و صرفا،امروز به وی اجازه داده اند در یک تماس کوتاه تلفنی ، مراتب سلامت خود را به خانواه اش اعلام نماید.

tirsdag 25. juni 2013

علی نکویی، فعال سیاسی، بازداشت شد.

 علی نکویی، از فعالان سیاسی و از مسئولان بخش کنترل فرودگاه شیراز بازداشت شد. همچنین از بازداشت سه فعال دانشجویی در شیراز نیز خبری در دست نیست.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، علی نکویی، از حامیان آیت‌الله دستغیب، روحانی منتقد رهبر جمهوری اسلامی، روز پنج‌شنبه ۳۰ خردادماه هنگام خروج از محل کار، توسط چند مامور لباس شخصی دستگیر و به محلی نامعلوم برده شده است.
بنا به این گزارش مأموران امنیتی همزمان به منزل علی نکویی مراجعه کرده و ضمن بازرسی منزل وی و برادرش، وسایل شخصی از جمله کامپیوتر، سی‌دی، آلبوم‌های خانوادگی و برخی وسایل را ضبط کرده و با خود برده‌اند.
همچنین با گذشت نزدیک به دو هفته از بازداشت محمدرضا واحدی، آزیتا راستی فیروززاده و مهدی فرمانی، هنوز از وضعیت این سه فعال دانشجویی شیراز که روز سه‌شنبه ۲۱ خردادماه بازداشت شدند، خبری در دست نیست.

سرنگون باد کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران.

روزنامەهاو سایتهای اصلاح طلب  چنان انتساب روحانی را بە قلم کشیدەاند کە انگار روحانی ناجی موعود است، یادشان رفتە کە روحانی یکی از مهرەهای اصلی  مجلس خبرگان رهبری ( مسئولیت تعیین و نظارت بر ولی فقیه (رهبر جمهوری اسلامی)) ، عضو  اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام  (تدوین قانون اساسی ضد بشری حکومت اسلامی) و  عضو شورای عالی امنیت ملی( تأمین منافع ملی و پاسداری از  این حکومت)  رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ( انجام مطالعات استراتژیک در زمینه‌ها مختلف بین‌المللی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی).  روحانی خودش یکی از مهدسین بلند پایە ساختار این سیستم سیاسی است ،  خود او  نویسندە و طراح همین قوانینی است کە امروز انها یی کە بە روحانی رای دادەاند فکر میکنند کە او میخواهد انها را عوض کند، روحانی یکی از مهرەهایی است کە این امکان را فراهم اوردە است کە در کردستان و بلوچستان و ....... این همە سرکوب وجود دارد روحانی پاسدار حکومت اسلامی و  قوانین ضد انسانی  اساسی ان است
روزنامەهاو سایتهای اصلاح طلب چنان انتساب روحانی را بە قلم کشیدەاند کە انگار روحانی ناجی موعود است، یادشان رفتە کە روحانی یکی از مهرەهای اصلی مجلس خبرگان رهبری( مسئولیت تعیین و نظارت بر ولی فقیه (رهبر جمهوری اسلامی)) ، عضو اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام (تدوین قانون اساسی ضد بشری حکومت اسلامی) و عضو شورای عالی امنیت ملی( تأمین منافع ملی و پاسداری از این حکومت) رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ( انجام مطالعات استراتژیک در زمینه‌ها مختلف بین‌المللی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی). روحانی خودش یکی از مهدسین بلند پایە ساختار این سیستم سیاسی است ، خود او نویسندە و طراح همین قوانینی است کە امروز انها یی کە بە روحانی رای دادەاند فکر میکنند کە او میخواهد انها را عوض کند، روحانی یکی از مهرەهایی است کە این امکان را فراهم اوردە است کە در کردستان و بلوچستان و ....... این همە سرکوب وجود دارد روحانی پاسدار حکومت اسلامی و قوانین ضد انسانی اساسی ان است

mandag 24. juni 2013

44 زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین : قوه قضاییه مسئول مرگ افشین اسانلو است.

44 زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در پیام تسلیتی به مناسب درگذشت افشین اسانلو نوشته اند: ما ضمن اعتراض به رویه های غیر مسولانه دستگاه قضایی در قبال زندانیان سیاسی وفعالان صنفی سندیکایی این مصیبت را به خانواده مرحوم افشین اسانلو تسلیت عرض نموده و برای آنها از درگاه ایزدی صبر و اجز و برای آن مرحوم رحمت و مغفرت مسئلت می نماییم.
به گزارش کلمه، افشین اسانلو، فعال کارگری زندانی در رجایی شهر روز شنبه در بیمارستان شهید رجایی کرج در اثر سکته قلبی فوت کرد. خواهر این زندانی سیاسی گفته است که برادرش قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرده و هیچ بیماری قلبی نداشته و خبر مرگ وی در اثر سکته قلبی برای خانواده غیرقابل باور است.
مرحوم اسانلو در سال ۸۸ بازداشت شده بود و اسفند ماه دوران محکومیتش به پایان می‌رسید، پاییز گذشته کلمه گزارش داد که فشارهای وارده بر افشین اسانلو، فعال کارگری و زندانی سیاسی موجب بروز مشکلات جسمی برای وی شده است.
این فعال کارگری ازسوی قاضی صلواتی به ۵سال حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی محکوم شد و دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز این حکم را تایید کرد.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسمه تعالی
بار دیگر سهل انگاری و بی توجهی مسوولین دستگاه قضایی و سازمان زندان ها باعث فوت مظلومانه افشین اسانلو، یکی دیگر از زندانیان سیاسی، شد. این البته اولین مورد از این گونه نبود. دوسال قبل نیز مرحوم هدی صابر به دلیل عارضه مشابه و به دلیل کوتاهی مسئولین مربوطه جان باخت. اعتراضات بعدی در آن مورد هرگز شنیده نشد و جایی نرسید. نتیجه آن بی توجهی ها اینک قربانی شدن افشین اسانلو است و هر لحظه می تواند تکرار گردد. هنوز هم کم نیستند زندانیان سیاسی که از بیماری های شدید رنج می برند و علیرغم نظر پزشکان متخصص برای درمان آنها دادستان تهران و در مواردی قاضی صلواتی از بستری شدن و معالجه آنان جلوگیری می کند.
ما زندانیان سیاسی بار دیگر اعلام می کنیم دستگاه قضایی  و سازمان زندان ها مسوول جان باختن مرحوم هدی صابر و افشین اسانلو و هرگونه اتفاقات دیگری از این نوع هستند.
ما ضمن اعتراض به رویه های غیر مسولانه دستگاه قضایی در قبال زندانیان سیاسی وفعالان صنفی سندیکایی این مصیبت را به خانواده مرحوم افشین اسانلو تسلیت عرض نموده و برای آنها از درگاه ایزدی صبر و اجز و برای آن مرحوم رحمت و مغفرت مسئلت می نماییم.
اسامی امضا کنندگان:
محسن امین زاده
سیاوش حاتم
علیرضا رجایی
سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
فیض الله عرب سرخی
سیامک قادری
امیرخسرو دلیرثانی
حسین رونقی ملکی
محمد داوری
مصطفی بادکوبه ای
عماد بهاور
حسن اسدی زیدآبادی
سعید مدنی
محمدامین هادوی
عبدالفتاح سلطانی
محسن میردامادی
محمدصادق ربانی املشی
عبدالله مومنی
قربان بهزادیان نژاد
محمدرضا مقیسه
محمد رضایی
حمید مرادی
افشین کرم پور
مصطفی دانشجو
امیر اسلامی
فرشید یدالهی
رضا انتصاری
علیرضا روشن
مصطفی عبدی
امید بهروزی
مهدی خدایی
امین چالاکی
حمید کرواسی
نصور نقی پور
محمد ابراهیمی
مهدی تاجیک
حسین زرینی
مصطفی ریسمان باف
کامیار پارسا
نادر جانی
بهزاد عرب گل
آرش سقر
محمد رضا نوری
محمدحسن یوسف پور سیفی

اخبار زندانیان سیاسی.

انتقال ایرج محمدی به سلول انفرادی و اقدام به اعتصاب غذای وی
به گزارش «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»انتقال زندانی سیاسی ایرج محمدی به سلولهای انفرادی بند قرنطینه زندان زاهدان به دنبال اعتراض به ندادن داروهایی که  خانواده اش با هزینه های زیاد برای وی  خریداری کرده بود.
روز شنبه اول تیرماه زندانی سیاسی تبعیدی ایرج محمدی به بهداری زندان زاهدان مراجعه نمود و خواستار تحویل گرفتن داروهایی شد که توسط خانواده اش خریداری شده بود  و می بایست ابتدا به بهداری زندان تحویل داده شود تا او از بهداری زندان تحویل بگیرد. اما هنگامی که  به بهداری زندان مراجعه نمود وخواستار تحویل گرفتن داروهایش شد رئیس بهداری زندان فردی به نام یوسفی به او گفت که داروهایش گم شده است و به او دارویی داده نخواهد شد.
زندانی سیاسی ایرج محمدی  نسبت به این مسئله اعتراض نمود و بر تحویل گرفتن داروهایش که با هزینه های هنگفتی خریداری شده بود اصرار ورزید. یوسفی با برخوردی وحشیانه و غیر انسانی به او گفت ما داروهای تو را برداشتیم و نمی خواهیم به تو بدهیم و این فرد با هماهنگی غلامی رئیس اطلاعات زندان به جای دادن داروهایش ،او را به سلولهای انفرادی بند قرنطینه زندان زاهدان منتقل کردند.
زندانی سیاسی ایرج محمدی در اعتراض به عدم دادن داروهایش و انتقال بی مورد او به سلولهای انفرادی دست به اعتصاب غذا نمود و از آن روز تا به حال از وضعیت و شرایط این زندانی خبری در دست نیست.
وخامت وضع جسمی محمدرضا پورشجری طی شب گذشته
محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگ نویس زندانی در زندان ندامتگاه مرکزی کرج، در پی وخامت وضع جسمی به بهداری زندان منتقل گردید.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب گذشته شنبه ۱ تیر ماه محمدرضا پورشجری با افت فشار خون و سرگیجه شدید روبرو شد و توسط سایر زندانیان به بهداری زندان ندامتگاه مرکزی کرج منتقل گردید.
پزشکان زندان برای بهبود وضع جسمی این زندانی سیاسی تنها اقدام به تزریق داروهایی کردند که ماهیت آن برای خود وی نیز ناشناخته بوده است.
محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگ نویس زندانی ۵۱ ساله، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در شهر کرج بازداشت شد. او پس از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشار‌ها موجب آسیب‌های جسمی بر روی وی گردید.

روند درمانی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد متوقف شده است

 روند درمان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد متوقف شده است و طی ۲ هفته گذشته ایشان هیچ تماسی با بستگان خود نداشته اند.
بنا به گزارش تارنمای کلمه، در ۸ ماه گذشته از سه دختر میرحسین و رهنورد، یکی از آن‌ها یک ملاقات و دیگری دو ملاقات داشته. دیدار اول مربوط به عید نوروز می‌شود و دیدار بعدی که به صورت محدود و امنیتی تنها با یکی از دختران برگزار شد مربوط به دیدار دو هفته پیش “کوکب”، فرزند ارشد خانواده است.
از آن پس دیگر هیچ خبری مطلقا نرسیده است. تماس‌های محدود تلفنی که گاه ماه‌ها قطع می‌شود در حال حاضر وجود ندرد.
آن‌ها حتی نتوانسته اند تماس تلفنی با پدر و مادر خود داشته باشند. زهرا و نرگس آخرین بار صدای پدر و مادر خود را ۱۰ اردیبهشت ماه از پشت تلفن شنیده‌اند و همه این‌ها در حالی است که ملاقات و تماس با بستگان و دوستان از حقوق ابتدایی برای زندانیان بشمار می‌رود.
در حال حاضر دو هفته کامل است که هیچ خبری از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به دختران وی داده نشده است و آن‌ها حتی از شنیدن صدای پدر و مادر خود نیز محروم شده‌اند.
روند درمان آن‌ها نیز بدون توضیح خاصی به خانواده، متوقف شده و از تماس‌های تلفنی که هر از چندی با خانواده و به خصوص مادر خانم رهنورد برقرار می‌شد، خبری نیست.
این منبع همچنین اضافه کرد، دختران خانواده خبر داده‌اند که مدت‌هاست پرونده پزشکی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را پزشکشان ندیده و روند درمان متوقف شده است.
آن‌ها از بیماری آرتروز مادرشان خبر داده‌اند که از شدت درد نیاز به تزریق آمپول کورتون دارد. اما هیچ خبری از رسیدگی به این بیماری وی در دست نیست.
آقای موسوی هم که دچار مشکل قلبی است. در پی اتفاقاتی که در یکی از مراجعات وی به درمانگاه امنیتی صورت گرفت، نسبت به برنامه احتمالی نیروهای امنیتی برای سوء قصد به جانش مشکوک شده و حاضر به انتقال به درمانگاه تحت نظر نیروهای امنیتی نیست.
وی با توجه به پیچیدگی رفتاری نیروهای امنیتی، درمان خود را منوط به تحت نظر پزشک معتمد خود و خانواده‌اش کرده و به همین بهانه روند درمان بیماری قلبی وی به حال تعلیق در آمده است.
این در حالی است که تاکنون در پی چند نوبت گرفتن آزمایش خون از میرحسین موسوی، هیچ نتیجه ای را به وی و یا خانواده‌اش منتقل نکرده اند.
گفتنی است، دختران رهنورد بارها در نوشته و مصاحبه های خود خواستار آزادی بی‌قید شرط پدر مادرشان و جبران ظلم‌هایی که بر آنان رفته ‌است شده‌اند.

søndag 23. juni 2013

حکم قطع دست شش نفر در شیراز اجرا می‌شود.

علی القاصی، دادستان عمومی و انقلاب شیراز گفت حکم قطع دست شش نفر در این شهر صادر شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، دادستان شیراز در یک نشست خبری افزود: "شش حکم قطع ید صادر شده که در انتظار جواب مکاتبات انجام شده با رئیس قوه قضاییه هستیم که به زودی اجرایی خواهد شد."
چند ماه پیش نیز انگشتان فردی به جرم سرقت در شیراز قطع شد.
القاصی در بخش دیگری از سخنانش وجود زندانی سیاسی در شیراز را رد کرده و مدعی شده است که: "زندانی سیاسی در شیراز نداریم بلکه افرادی وجود دارند که به دلیل ارتکاب جرائم عمومی بازداشت شد‌ه‌اند اما خانواده‌های آن‌ها سعی دارند موضوع این دستگیری‌ها را سیاسی جلوه دهند."
به گفته وی "تعدادی بازداشت‌ها به دلیل جرایم عمومی از جمله اختلال در نظم و امنیت، عدم توجه به دستورات پلیس و…. بوده است."
سر نگون باد رژیم اسلامی ایران .

مرگ افشین اسانلو و نگرانی نسبت به وضعیت دو زندانی دیگر

 دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز گذشته با صدور بیانیه ای خواهان تشکیل کمیته‌ی مستقل حقیقت یاب از طرف دولت ایران در همکاری با گزارشگران حقوق بشری سازمان ملل متحد در مورد مرگ پر ابهام آقای افشین اسانلو  و نیز سلسله مرگ‌های مشابه سال‌های اخیر، در زندان های کشور شد.
در این بیانیه هم چنین نسبت به وضعیت دو زندانی سیاسی بیمار در زندانهای اوین و ندامتگاه کرج نیز اعلام نگرانی شده است در بخشی از این بیانیه آمده است: "رسیدگی پزشکی به زندانیان جزئی از شرایط مورد نیاز آن‌ها در برخورداری از حقوق بنیادین، بخصوص حق حیات است؛ این رسیدگی نه یک امتیاز، بلکه جزئی از حقوق انسانی زندانیان است که فارق از هر تبعیضی اعم از مذهب، نژاد، رنگ، زبان و عقیده‌ی سیاسی باید به طور کامل از آن برخوردار باشند."
متن این اطلاعیه مطبوعاتی که در وب سایت رسمی آن منتشر شده است به شرح زیر است:
افشین اسانلو، فعال کارگری و زندانی عقیدتی ۴۲ ساله، روز جمعه سی و یکم خرداد ماه، پس از آنکه دچار حمله‌ی قلبی شد، در حین انتقال به بیمارستان رجایی کرج جان باخت. آقای اسانلو به دلیل فعالیت صنفی خود در سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت بازداشت و در یک روند پر ابهام قضایی به اتهام “تبلیغ علیه نظام” و “اجتماع و تبانی” به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. وی از تاریخ یکم مهرماه سال هزار و سیصد و هشتاد و نه، در زندان‌های اوین و رجایی شهر کرج تحمل حبس نمود.
سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندان‌ها، در گفتگو با خبرنگار ایسنا، علت مرگ این زندانی را “سکته‌ی قلبی” اعلام کرد. با این حال منصور اسانلو از فعالین کارگری شناخته شده و برادر این زندانی عقیدتی جان‌باخته به مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفت: “برادرم هیچ گونه سابقه‌ی بیماری نداشته است و مسئولیت مرگ وی در زندان، بر عهده‌ی حکومت و کسانی است که وی را به دلیل فعالیت صنفی در شرایط غیر بهداشتی و محیط بسته با کیفیت غذای نامناسب نگهداری کردند.”
وی که خود تجربه‌ی حمله‌ی قلبی در زندان رجایی شهر را دارد در ادامه افزود: “بوروکراسی دست و پاگیر موجود در داخل زندان برای انتقال یک زندانی به بیمارستان و هم‌چنین امکانات محدود بهداری زندان، از عوامل دخیل در مرگ برادرش و دیگر زندانیانی که در شرایط مشابه در زندان رجایی شهر کرج جان‌باخته‌اند؛ بوده است.”
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر این باور است، مرگ این زندانی عقیدتی را می توان با اشاره به عدم شفافیت و پاسخگویی مسئولین و نهادهای مربوطه در این رابطه و نیز با یادآوری زنجیره‌ی بی پایان مرگ زندانیان سیاسی به‌خصوص در سایه‌ی عدم رسیدگی مناسب پزشکی؛ پر ابهام یا مشکوک خواند. این تشکل مدافع حقوق بشر هم‌چنین افزایش نگرانی خود در مورد سلامت سایر زندانیان بیمار را اعلام می‌دارد.
بنا بر مستندات دریافتی، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تاکید می‌نماید که وضعیت پزشکی آقایان آرش صادقی و محمد رضا پورشجری دو زندانی بیمار دیگر، بخصوص با مرگ پر ابهام افشین اسانلو و در سایه‌ی بدرفتاری‌ها و بی توجهی‌های عامدانه‌ی جاری از سوی نهادهای متولی، ضروری است که مورد توجه قرار گیرد.
آرش صادقی، فعال دانشجویی، بیست و پنجم دی ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتیِ وابسته به وزارت اطلاعات بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است. حسین صادقی، پدر وی در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرده است که پس از مدت طولانی‌ای بی‌خبری، در معدود ملاقات‌های صورت گرفته‌ی اخیر، شاهد این بودم که فرزندم به شکلی غیر طبیعی کاهش وزن داشته و به طرزی آشکار از ضعف قوای جسمانی رنج می‌برد و موهای سرش هم تراشیده شده است. آقای صادقی همچنان عنوان کرد که این فعال دانشجویی در سلول انفرادی و محروم از بسیاری حقوق، از قبیل امکان دسترسی به وکیل به سر می‌برد و با مشکلات عدیده‌ی جسمی، منجمله مشکلات جدی ریوی و خونریزی معده روبه‌روست.
محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس دربند که با نام مستعار “سیامک  مهر” هم شناخته می‌شود، دیگر زندانی بیماری است که در تاریخ بیست و یک شهریور ماه سال هشتاد و نه بازداشت و هم اکنون در ندامتگاه مرکزی کرج محبوس است. این زندانی عقیدتی پنجاه و یک ساله که از بیماری‌های متعددی هم‌چون مشکلات تنفسی، ضعف بینایی، دیسک کمر، نارسایی کلیوی، درد معده و سوءتغذیه رنج می‌برد، در مهر ماه سال گذشته نیز بر اثر حمله‌ی قلبی در زندان تحت عمل آنژوگرافی قرار گرفت. به گفته‌ی آقایان دکتر امجدی و دکتر نژاد بهرام، پزشکان ندامتگاه مرکزی کرج، این زندانی بیمار دارای شرایط عدم توان تحمل کیفر و به طبع محیط زندان است؛ با این همه قاضی ناظر بر زندان از ارسال پرونده‌ی‌ وی به پزشکی قانونی ممانعت به عمل می‌آورد. میترا پورشجری فرزند این وبلاگ نویس زندانی به مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفته است که تلاش‌های خانواده‌ی آقای پورشجری برای گرفتن مرخصی استعلاجی یا ارسال پرونده به پزشکی قانونی، با کارشکنی مسئولان مربوطه بی‌نتیجه مانده است. خانم پورشجری وضیت پدر خود را بسیار بغرنج و نگران کننده توصیف نمود.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در رابطه با زندانیان بیمار و مرگ‌های مشکوک یا ناشی از کم توجهی‌ها یا بدرفتاری در زندان‌های ایران، با اشاره به سوابق نگران کننده و طولانی سازمان زندان‌ها و دستگاه قضایی کشور که در مورد زندانیان عقیدتی در هماهنگی و تبعیت از دستگاه اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند؛ بدین وسیله ضمن ابراز همدردی با خانواده‌ی آقای افشین اسانلو، مرگ این زندانی عقیدتی را دلیلی واضح برای نگرانی‌های جامعه‌ی بین الملل از وضعیت و امنیت زندانیان سیاسی در ایران می‌داند و هم‌چنین نگرانی عمیق خود را از سلامت جسمی و روحی زندانیان عقیدتی نامبرده را اعلام می‌دارد.
این تشکل حقوق بشری معتقد است عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار در مغایرت کامل با قوانین داخلی و اصول حقوق بشری به خصوص مواد ۱۰۲، ۱۰۳ و ۱۱۳ از آیین نامه‌ی اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی  و تربیتی کشور و نیز بند دوم از ماده‌ی ۲۲ حداقل قواعد استاندارد برای رفتار با زندانیان تصویب شده در کنگره‌ی اول سازمان ملل متحد (۱۹۹۵) است که صراحتا عنوان می‌دارد “زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به مراکز تخصصی یا بیمارستانی غیر نظامی در خارج زندان منتقل شوند.” هم چنین این مجموعه موضوع بدرفتاری ، ضرب و شتم و شکنجه‌ی زندانیان بیمار مذکور اعم از شکنجه‌های روحی و جسمی یا ضرب و شتم‌های اعمال شده بر آقای پورشجری، به خصوص در هفت ماه اول بازداشت ایشان در سلول‌های انفرادی زندان رجایی شهر کرج و نیز شکنجه‌ها و بدرفتاری‌های  اعمالی جاری بر آقای آرش صادقی که در سایه‌ی محرومیت ایشان از برخورداری از حق تماس و ملاقات‌های آزادانه و نیز عدم دسترسی به وکیل، شکل نگران کننده‌تری به خود می‌گیرد؛ متناقض با تعهدات دولت ایران در قبال مقاوله نامه‌های جاری و قوانین داخلی بخصوص بند ۳ از ماده‌ی ۷ و بند ۱ از ماده‌ی ۲ کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها و مجازات‌های بی‌رحمانه و غیر انسانی، اصل ۳۹ قانون اساسی ، ماده‌ی ۷ و نیز بند ۱ از ماده‌ی ۱۰ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز ماده‌ی ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر که صراحتا عنوان میدارد “هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتارهای ظالمانه، ضد انسانی و تحقیر آمیز قرار بگیرد” اعلام می‌کند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در این رابطه به دولت ایران یاد آوری می‌کند، رسیدگی پزشکی به زندانیان جزئی از شرایط مورد نیاز آن‌ها در برخورداری از حقوق بنیادین، بخصوص حق حیات است؛ این رسیدگی نه یک امتیاز، بلکه جزئی از حقوق انسانی زندانیان است که فارق از هر تبعیضی اعم از مذهب، نژاد، رنگ، زبان و عقیده‌ی سیاسی باید به طور کامل از آن برخوردار باشند. بدیهی ست مسئولیت مستقیم سلامت جسمی  و روحی  و نیز اطمینان از عدم قرار گرفتن آن‌ها در معرض بد رفتاری، شکنجه یا رفتارهای تحقیرآمیز، تنها بر عهده‌ی آن حکومت است.
این تشکل مدافع حقوق بشر هم چنین خواهان تشکیل کمیته‌ی مستقل حقیقت یاب از طرف دولت ایران در همکاری با گزارشگران حقوق بشری سازمان ملل متحد در مورد مرگ پر ابهام آقای افشین اسانلو  و نیز سلسله مرگ‌های مشابه سال‌های اخیر، در زندان های کشور است. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم چنین به صورت خاص خواستار واکنش گزارشگر ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد ایران خصوصاً، در رابطه با مرگ آقای افشین اسانلو و نیز خطرات جدی‌ای که سلامت و جان زندانیان عقیدتی و سیاسی بیمار در زندان‌های ایران را تهدید می‌کند؛ است.
دبیرخانه‌ی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
شنبه  یکم تیر ماه ۱۳۹۲ برابر با ۲۲ جون۲۰۱۳

lørdag 22. juni 2013

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی ایران.

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی در ایران.
هر هفته در اسلو نروژ جلوی ساختمان نوبل.
زنده باد آزادی<

پاینده باد برابری







fredag 21. juni 2013

 فرمانده انتظامی استان بوشهر مدعی شد سه‌شنبه شب گذشته در حاشیه شادی مردم بوشهر پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران، ۱۶ نفر بازداشت شده اند.
سردار حیدر عباس زاده در گفتگو با "خلیج فارس" اظهار داشت 16 نفر از جوانانی که پس از پیروزی تیم ملی مقابل کره جنوبی، به شادمانی پرداخته بودند توسط پلیس بازداشت شدند.
وی در دنباله ادعا کرد این ۱۶ نفر مشروبات الکلی مصرف کرده بودند و به سنگ‌پرانی برای ماموران نیروی انتظامی، آتش زدن سطل‌های زباله، تخریب چراغ‌های روشنایی و تخریب اموال عمومی مشغول بوده اند.

حسن روحانی قاتل فرزند خود با دکترای تقلبی رییس جمهور منتخب سبزها !!!


حسین روحانی، و او هنوز هم در سال ۱۹۹۲( در ۲۱سال پيش ،۱۳۷۰) در سن ۲۳ سالگی در حالی که هنوز دانشجو بوده به خودکشی دست زد!!! خبري در روزنامه ها چاپ شد،
واقعيت چيست؟
واقعيت امر اين است پسر از کار پدر باخبر است اگر احمدي نژاد تير خلاص زن زندان اوين بود. حسن روحاني چشم راست خامنه ايي جنايتکاري بي شرم در زندانها بوده است و حسن روحاني در حصر خانگي منتظري نقش اساسي داشته در خانه پسر بارها با پدر بر سر اين موضوع درگير شده اند

وزارت اطلاعات بدستور بيت رهبري مسئوليت قتل فرزند حسن روحاني را بعهده مي گيرند و پسر بزرگ حسن روحاني را در زمان خلوت به حرم قبر کثيف خميني هدايت مي کنند و آنجا وي را بقتل مي رسانند.

زن حسن روحاني شوکه و بيمار شده و دو سال زير نظر روانشناس مورد درمان و مراقبت قرار مي گيرد و وزارت اطلاعات نيز مانع پخش خبر شده و

در رسانه هاي وابسته به رژيم گزارش دادند که پسر حسن روحاني بدليل کار خلاف اخلاق و عفت دچار عذاب وجدان بوده و در حرم خميني دست به خودکشي زده است
مادر حسين روحاني زن رييس جمهور فعلي ازنامه پسرش سخن گفته که

متن نامه بجا مانده از حسین روحانی پسر حسن روحانی "من از دولت شما متنفرم، از دروغ ها ، از فساد شما، از دین شما، از دورویی و نقاق و ارزش گذاری های دوگانه شما. از اعدام ها ی بی رویه ....
چندين بار درگيري پسر و پدر بالا کشيده که همسايه و فاميل ها باخبر شدند و
از آنجا که حسن روحاني نماينده خامنه ايي در شوراي امنيت ملي بوده
سخت زير نظر اطلاعات رهبري بوده و شنود ميشده
بسياري معتقد هستند که قتل حسين روحاني مربوط به اسناد قتلهاي زنجيره ايي مانند قتل سيد احمد خميني مي باشد
زن حسن روحاني هميشه غصه مي خورده و ناراحت بوده و تا امروز
زير فشار شوهرش و وزارت اطلاعات سکوت کرده است
در بيرون جنايت و کشتار در درون خانه يک ظالم و جلاد به تمام معنا
ولي هنوز بسياري معتقدند که حسين روحاني به دست وزارت اطلاعات و هماهنگی پدرش به قتل رسيده است و خودکشي نبوده
زيرا غير ممکن است که آقاي حسن روحاني نداند که کلت شخصي اش در خانه نيست. با آگهي قبلي جلاد حسن روحاني اسلحه شخصي خود را به ماموران
وزارت اطلاعات مي دهد و صحنه خودکشي حسين روحاني فرزند حسن روحاني
در صحن خميني ترتيب داده مي شود و ماموران وزارت اطلاعات
با تپانچه پدرش در سال ۱۳۷۰به ضرب گلوله بقتل مي رسانند
پدري که فرمان قتل فرزندش را داده و جلاد خنده رو که به لباس سبز درآمده اکنون رييس جمهور يک کشور فرهنگي با تاريخ کهن شده
که مايه آبرو ريزي همه ايرانيان در سراسر جهان مي شود. در ضمن حسن روحاني در فرمان بمب گذاري آرژانتين نيز دست داشته و از
امضاء کننده صدور تروريست ها و قاتلين به آنجا بوده است
حال خوب نگاه کنيد گزارشگران مزدور وابسته به رژيم چه دروغي در باره پسر حسن روحاني نوشته اند !!!؟

گزارشگران وابسته به رژيم
به گزارش ظهور۱۲ به نقل از صراط نیوز : منابع خبری مدعی اند که فرزند حسن روحانی در سال ۱۳۷۰ به دلیل شکست عاشقانه خودکشی کرده است این خبر در آن ایام در حالی به عنوان سوژه خبری رسانه های مختلف قرار گرفت که پرونده مذکور زوایایی قابل توجه دیگری از جمله ادعای استفاده از کلت کمری حسن روحانی توسط متوفی داشت.
جالب ترین بخش از این پرونده جنجالی دفن پسر حسن روحانی در حیاط غربی صحن حضرت امام راحل بود وی که مدعی مقابله با جریان سو استفاده گر از امکانات بیت المال و جلوگیری از روابط نا مشروع اداری است در سال ۱۳۷۰ فرزندش که مرتکب گناه بزرگ کبیره شده است را با استفاده از ضوابط و روابط خاص در صحن غربی حرم امام خمینی (ره) دفن کرده است.
+++++++++++++

خبرگزاري اهروصال، وابسته به رژيم
منابع خبری مدعی اند که فرزند حسن روحانی در سال ۱۳۷۰ به دلیل شکست عاشقانه خودکشی کرده است این خبر در آن ایام در حالی به عنوان سوژه خبری رسانه های مختلف قرار گرفت که پرونده مذکور زوایایی قابل توجه دیگری از جمله ادعای استفاده از کلت کمری حسن روحانی توسط متوفی داشت.
به گزارش اهروصال، منابع خبری مدعی اند که فرزند حسن روحانی در سال ۱۳۷۰ به دلیل شکست عاشقانه خودکشی کرده است این خبر در آن ایام در حالی به عنوان سوژه خبری رسانه های مختلف قرار گرفت که پرونده مذکور زوایایی قابل توجه دیگری از جمله ادعای استفاده از کلت کمری حسن روحانی توسط متوفی داشت.
جالب ترین بخش از این پرونده جنجالی دفن پسر حسن روحانی در حیاط غربی صحن حضرت امام راحل بود وی که مدعی مقابله با جریان سو استفاده گر از امکانات بیت المال و جلوگیری از روابط نا مشروع اداری است در سال ۱۳۷۰ فرزندش که مرتکب گناه بزرگ کبیره شده است را با استفاده از ضوابط و روابط خاص در صحن غربی حرم امام خمینی (ره) دفن کرده است.
کاندیدای جدید جریان اصلاحات که تا روز گذشته خود را عضو جریان معتدل سیاسی می نامید و اکنون با ادعای مقابله با جریان ”سواستفاده گر از ضوابط خاص و روابط ویژه در نظام” در عرصه انتخاباتیمشغول فعالیت شده است در سال های گذشته از امکانات خود و روابط نا مشروع برای رسیدن به اهداف شخصی استفاده کرده است.
منبع: شبکه اطلاع رسانی دانا

........

تهيه گزارش . از نيک جعفرزاده . با بهره گيري از گزارشگران درونمرز




شورای نگهبان می‌توانست راه رسیدن به ریاست جمهوری را بر حسن روحانی ببندد، دقیقا همان کاری که با هاشمی رفسنجانی کرد. می‌توانست تدبیری بیاندیشد تا مثلا قالیباف و جلیلی به سود ولایتی کنار روند، همان کاری که حداد عادل کرد. با تمام این احوال، مشخص بود که علی خامنه‌ای رهبر ایران قصد دارد چهره اعتدال را به کشور باز گرداند و این لزوما به مفهوم تن دادن او به اصلاحات نیست. اینگونه بود که روحانی در میان شعار «بازخواست از جریان اصولگرا از نان شب واجب‌تر است» در انتخابات پیروز شد
ولی فقیه ایران از احساس واقعی مردم کشورش غافل نبود که خواستار باز شدن پنجره‌های جدیدی پس از هشت سال حکومت محمود احمدی‌نژاد بودند. به همین دلیل حسن روحانی که پیش از این مشاور آیت‌الله خامنه‌ای بوده و زیر عبای نظام رشد کرده است، وارد عمل شده و معادله جدیدی را به شکل روشن مطرح کرد: اعتدال با خارج برای جلوگیری از تنش در داخل.

torsdag 20. juni 2013

تهدید خانواده‌ی آرش محمدی از سوی ماموران امنیتی.

 با وخامت حال آرش محمدی نگرانی در مورد وضعیت وی افزایش یافته و از سوی دیگر پیگیری های خانواده وی با تهدید به بازداشت ایشان همراه بوده است.
نقی محمودی فعال حقوق بشر و وکیل دادگستری در گفتگو با  گزارشگر هرانا گفت :"آرش محمدی که چهارمین روز اعتصاب غذای خود را در بازداشتگاه اداره‌ی اطلاعات نیروی انتظامی تبریز می‌گذراند به دلیل شدت ضرب و شتم در حین دستگیری و پس از آن در وضعیت وخیمی به سر می‌برد."
وی همچنین ادامه داد: "از طرفی ماموران نیروی انتظامی در مقابل پیگری خانواده‌ی او و اظهار نگرانی آن‌ها در رابطه با وضعیت فرزندشان با تهدید به بازداشت برادر وی، سیاوش محمدی اظهار داشته‌اند جنازه‌ی پسرتان را تحویلتان خواهیم داد."
این فعال حقوق بشر در پایان افزود: "بر طبق گزارش‌های دریافتی، ۸ تن از ماموران امنیتی پس از بازداشت آرش محمدی با مراجعه به منزل پدری وی اقدام به تخریب وسایل منزل کرده و در مقابل اعتراض مادر آرش محمدی، او را تهدید به ضرب و شتم و تجاوز کرده‌اند."
آرش محمدی فعال دانشجویی عصر روز ۲۵ خرداد و در پی سرازیر شدن مردم تبریز به خیابان‌ها پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به همراه نزدیک به ۲۰ تن دیگر بازداشت و به اداره‌ی اطلاعات نیروی انتظامی تبریز منتقل شد. بسیاری از افراد بازداشتی پس از دو روز با قرار وثیقه‌ی ۱۰ میلیون تومانی از زندان تبریز آزاد شدند اما وی همچنان در بازداشت به سر می‌برد.
آرش محمدی در اعتراض به ضرب و شتم شدید حین و پس از بازداشت از روی ۲۷ خرداد در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
گفتنی است، آرش محمدی پیش‌تر نیز در ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۰ به هم‌راه برادرش دستگیر و پس از ۶۶ روز بازداشت، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۱ جهت اجرای حکم، بازداشت و در نهایت با آزادی مشروط در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۱ از زندان مرکزی تبریز آزاد شد.
سرنگون باد کلیت نظام جمهوری اسلامی و رهبر آن علی خامنه ای.

رژیم ولایت فقیه دنبال برگزاری انتخابات مهندسی شده ای بود که در جریان آن بتواند هم نامزدهای شرکت کننده در آن را کنترل نماید و هم نتیجه انتخابات را و در واقع از تکرار خرداد ۷۶ و خرداد ٨٨ جلوگیری کند.

• تصور تحقق خواست ها در چارچوب دولت آقای روحانی و در شرایط ادامه رژیم ولایت فقیه، بدون یک مبارزه وسیع و سازمان یافته و از نظر سیاسی منسجم توده ای، تصوری کاملاً غیر واقع بینانه ای است که دامن زدن به آن تنها به سود ارتجاع و حفظ شرایط کنونی خواهد بود ...
اخبار روز: انتخاب آقای روحانی پیروزی مردم بود؟

محمد امیدوار: با تشکر از هیئت تحریریه "اخبار روز" که این فرصت را به من دادند تا نظرات حزب توده ایران را با خوانندگان و مراجعه کنندگان شما در میان بگذارم.
ما در ارزیابی شرایط بغرنج و حساس کشور همواره بر این اعتقاد بوده و هستیم که بدون درک و توجه به مبارزه طبقاتی حادی که در جامعه در جریان است، بدون توجه به ساختار طبقاتی حاکمیت و همچنین توان، سطح سازمان یافتگی و نیروی اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه نمی توان به پای تحلیل حوادث کشور نشست و با تکیه بر این یا آن شخصیت سیاسی اجتماعی ارزیابی واقع بینانه ای را از وضعیت کنونی به دست داد. ما، هم ماه ها پیش از انتخابات، و هم در جریان برگزاری ششمین کنگره، در ارزیابی شرایط کشور بر این نکته تأکید داشتیم که بر خلاف همه ادعاهای آقای خامنه ای و دیگر سران رژیم، ایران در وضعیت فوق العاده بحرانی و حساسی به سمت انتخابات ریاست جمهوری می رود. سیاست های فاجعه بار دولت احمدی نژاد، و سمت گیری های کلان اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی که مستقیما از سوی ولی فقیه و مشاوران اقتصادی او به دولت های دیکته می شود، در کنار تحریم های مداخله جویانه و غیرانسانی کشورهای امپریالیستی، در مجموع آنچنان شرایط دشواری را برای ده ها میلیون ایرانی ایجاد کرده بود که جامعه ما به سمت انفجار اجتماعی جدی سوق داده می شود. اجرای سیاست هایی که منافع کلان سرمایه داری تجاری و بورژوازی بوروکراتیک را تأمین می کند، استیلای اختاپوس گونه اقتصادی فرماندهان سپاه و دیگر نیروهای انتظامی کشور بر شریان های حساس اقتصادی، بر خلاف منافع اکثریت عظیم مردم زحمتکش، اثرات مهلکی بر جامعه ما به همراه داشته است. بیکاری ٣ میلیونی، زندگی ده ها میلیون ایرانی زیر خط فقر، تورم افسار گسیخته، سقوط ارزش ریال، در مقابل ارزهای خارجی، که تأثیر فوری روی گرانی قیمت ها و کاهش قدرت خرید مردم داشت، ورشکستگی بخش تولیدی کشور، تشدید بی سابقه دره عظیم میان فقر و ثروت، و ایزوله بودن ایران از نظر بین المللی، از جمله نمادهای جدی بحرانی است که ایران در آستانه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری با آن رو به رو بود. با این ارزیابی روشن است که اکثریت قاطع مردم خواهان تغییر در سیاست های اعمال شده و شیوه حکومت مداری در ایران بودند. سران رژیم با درک این خطر و در عین حال به توجه به این نیاز که باید چاره ای اندیشید به تدارک مهندسی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پرداختند. واقعیتی که باید به آن توجه داشت این است که ماهیت رژیم ولایت فقیه عوض نشده است. اگر این رژیم توانایی و یا خواست قبول رای و اراده مردم را داشت کودتای خشن و خونین انتخاباتی سال ۱٣٨٨ آنطوری که دیدیم اجرا نمی کرد. کمیته مرکزی حزب ما در شادباش نوروزی خود اشاره کرد که رژیم ولایت فقیه دنبال برگزاری انتخابات مهندسی شده ای است که در جریان آن بتواند هم نامزدهای شرکت کننده در آن را کنترل نماید و هم نتیجه انتخابات را و در واقع از تکرار خرداد ۷۶ و خرداد ٨٨ جلوگیری کند. ما رای ۱٨ میلیونی مردم به آقای روحانی را در شرایطی که رژیم اجازه نداد هیچ یک از شخصیت ها و رهبران جنبش اصلاح طلبی و حتی هاشمی رفسنجانی در انتخابات شرکت کند، نه رای به شخص آقای روحانی، بلکه رای به خواست تغییرات جدی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می دانیم. دلیل رای آوردن آقای روحانی در انتخابات خرداد ۹۲ را باید حمایت رهبران جنبش اصلاح طلبی و فاصله گرفتن هوشیارانه او از سیاست های دولت منفور احمدی نژاد در جریان مناظره های تلویزیونی دانست. با توجه به ابراز خشنودی رهبر، دیگر سران رژیم مثل لاریجانی و مهدوی کنی و نهادهایی مثل سپاه از نتیجه انتخابات باید به این نتیجه رسید که انتخابات مهندسی شده خرداد ۱٣۹۲، تنها هنگامی می تواند به پیروزی واقعی مردم تبدیل شود که نیروی عظیم اجتماعی که در جریان این انتخابات، به صحنه آمد و به تغییر رای داده است در صحنه باقی بماند، خود را سازمان دهی کند و بر فشار اجتماعی برای تغییر بیافزاید.

اخبار روز: برای آقای خامنه ای و شورای نگهبان قابل تصور بود که بخشی از مردم از میان کاندیداهای تائید شده به چهره ای که نسبت به سایرین بیشترین فاصله با رهبری حاکمیت را بازتاب می دهد، رای خواهند داد. چرا حسن روحانی را تائید کردند؟

محمد امیدوار: همانطوری که قبلاً اشاره کردم رژیم با درک بحران عمیقی که جامعه ما را فرا گرفته با برنامه ریزی قبلی به استقبال انتخابات خرداد ۹۲ رفت. "حماسه سیاسی" که رهبر خواهان خلق آن بود هنگامی اتفاق افتاد که نیروهای اصلاح طلب و رهبران آن قبول کردند که رژیم به آنها اجازه شرکت در انتخابات را نخواهد داد. صحبت های آقای خاتمی، به عنوان یک شخصیت اجتماعی-سیاسی آگاه و از رهبران جنبش اصلاح طلبی که: ما می دانیم نمی خواهند ما بیایم و تازه اگر هم اجازه بدهند بیایم حق نداریم بیش از آنچه آنها می خواهند رای بیاوریم، سخنان شجاعانه و دقیقی است که به روشنی پرده از برنامه های سران رژیم بر می دارد. 
"حماسه سیاسی" رهبری در واقع وقتی به واقعیت پیوست که جنبش اصلاح طلبی سطح توقعات و مطالبات خود را از اجازه شرکت خاتمی، و سپس اجازه شرکت هاشمی رفسنجانی، و در پی رد صلاحیت هاشمی، یعنی کسی که ولی فقیه را بر کرسی ولایت نشانده بود و زمانی "عمود خیمه نظام" محسوب می شد، به حد قبول یک نامزد "محافظه کار میانه رو" و نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی کشور تقلیل یافت. تأیید آقای روحانی توسط شورای نگهبان نباید برای هیچکس تعجب آور باشد. آقای روحانی سالهاست نماینده مستقیم آقای خامنه ای بوده و هست و لذا روشن بود که او در لیست تأیید شدگان قرار می گرفت. 

اخبار روز: آقای روحانی نماد تغییر در سیاست حکومت است؟ 

محمد امیدوار: من دیروز در روزنامه "تایمز" مطلبی را خواندم درباره انتخابات ایران، که توسط آقای "نورمن لامونت"، وزیر سابقه خزانه داری بریتانیا، در دوران "مارگرات تاچر" و از چهره مشهور جناح راست حزب محافظه کار بریتانیا، نوشته شده بود. عنوان این مطلب این بود که "روحانی می توان گارباچف ایران باشد" و برداشت کلی و نتیجه گیری مقاله اینکه آقای روحانی کسی است که غرب می تواند و باید با او به توافق برسد. بدیهی است که باید انتظار داشت در برخی عرصه، از جمله و خصوصا سیاست های خارجی رژیم تغییراتی به سمت عادی سازی روابط با غرب به منظور تخفیف فشارها و لغو تحریم های اقتصادی برداشته شود. بخش عمده ای از کنفرانس مطبوعاتی آقای روحانی هم به این مسئله اختصاص داشت. البته ما از هر سیاستی که هدفش تنش زدایی در شرایط فوق العاده حساس منطقه و لغو تحریم های اقتصادی که فشارش بیش از پیش بر گرده مردم زحمتکش میهن ماست، باشد حمایت می کنیم. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و بدون آن فشار سازمان یافته اجتماعی از پائین نمی توان به تغییرات اساسی و پایه در وضعیت کنونی امیدوار بود. ما در گذشته هم با این چنین پدیده های رو به رو بوده ایم. دو دوره دولت هاشمی رفسنجانی هم با شعار "سازندگی"، "اعتدال" و عادی سازی روابط با غرب تزئین شده بود و در انتها این دوره نه تنها بحران جامعه ما تخفیف نیافته بود بلکه وضعیت اجتماعی اقتصادی کشور همچنان بحرانی بود. خاصیت عمده این دوران رشد بی سابقه بورژوازی بوروکراتیک و حاکمیت بیش از پیش کلان سرمایه داری تجاری بر حیات اقتصادی کشور بود. بدیهی است که تکرار این سناریو با همان تیپ شعارها دردی را از جامعه ما دوا نخواهد کرد. حتی در دوران حکومت دولت اصلاحات و مجلس اصلاحات هم، متاسفانه گام های اساسی در راه تغییر سمت و سوی سیاست های کلان اقتصادی کشور برای حرکت به سوی عدالت اجتماعی برداشته نشد و این از جمله موضوعاتی بود که محمود احمدی نژاد، با شعارهای پوپولیستی، تحقق عدالت و گذاشتن پول نفت روی سفره مردم، در جریان انتخابات سال ٨۴، از آن بهره جست. 

اخبار روز: شاهد تغییراتی در جهت تامین حقوق اولیه شهروندان مثل آزادی روزنامه ها، زندانیان سیاسی، کم شدن تبعیض علیه زنان، اقلیت های قومی-ملی و مذهبی، آزادی نهادهای مدنی ، بهبود وضع زندگی کارگران و آزادی تشکل یابی آنان خواهیم بود؟

محمد امیدوار: خواست آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی-عقیدتی، پایان دادن به حصر آقای موسوی، کروبی و خانم رهنورد، در کنار به رسمیت شناختن حق تشکل برای سندیکاها، اتحادیه ها، دیگر سازمان های صنفی –اجتماعی و پایان دادن به فضای خفقان، سرکوب و تبعیض بر ضد زنان، خلق های ایران و اقلیت های مذهبی در میهن ما در کنار حرکت به سمت تخفیف فشارهای کمرشکن اقتصادی بر گرده کارگران و زحمتکشان، بی شک از جمله خواست های اساسی جنبش مردمی بوده و خواهد بود. تصور تحقق این خواست ها در چارچوب دولت آقای روحانی و در شرایط ادامه رژیم ولایت فقیه، بدون یک مبارزه وسیع و سازمان یافته و از نظر سیاسی منسجم توده ای، تصوری کاملاً غیر واقع بینانه ای است که دامن زدن به آن تنها به سود ارتجاع و حفظ شرایط کنونی خواهد بود. مردم با تجربه دردناک دهه های اخیر می دانند و با پوست و گوشت خود لمس کرده اند که اعتبار زیادی برای شعارهای دولتمردان جمهوری اسلامی نباید قائل شد. مردم ما می دانند که حق گرفتنی است و تنها با نیروی سازمان یافته اجتماعی می توان به این حقوق و آزادی های دموکراتیک دست یافت. 

اخبار روز: مردم قادرند رئیس جمهور را در جهت تامین خواست ها و انجام تغییرات، تحت تاثیر و فشار قرار دهند، وسیله موثر این تاثیرگذاری و اعمال فشار چیست؟

محمد امیدوار: ما همواره معتقد بوده ایم و همچنان بر این اعتقاد پایبند ایم که مردم موتور اصلی حرک جامعه به پیش هستند. تجربیات تاریخ معاصر میهن ما از رشد و نضج گیری نهضت ملی شدن نفت، تا رشد جنبش اجتماعی در سال های دهه ۱٣۵۰ و سپس پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، و همچنین حماسه دوم خرداد ۷۶ و مبارزات اجتماعی که در دو دهه اخیر در میهن ما اتفاق افتاده است نشان می دهد که هرگاه مردم سازمان یافته و منسجم با خواست ها و شعارهای مشخص مبارزاتی به صحنه آمده اند توانسته اند خواست های خود را به مرتجعان حاکمان تحمیل کنند. 
جنبش مردمی ما امروز از ضعف سازمان یافتگی، چند پارگی و عدم انسجام سیاسی-برنامه ای رنج می برد. تلاش در راه تغییر این وضع نیازمند کارآگاهانه همه نیروهای مترقی، آزادی خواه و اصلاح طلب، بدور از فرقه گرایی های تنگ نظرانه و با هدف اعتلای توانمندی جنبش مردمی، و نیروهای اجتماعی شرکت کننده در آن باید باشد. باید از تجربیات سال های اخیر نیز آموخت. در دورانی شماری از رهبران جنبش اصلاح طلبی شعار "آرامش فعال" را می داند، شماری راه را "چانه زنی در بالا" در چارچوب "نیروهای خودی" می دانستند و در مجموع از حضور نیرومند و سازمان یافته جنبش مردمی در صحنه همواره در هراس بودند. نتایج این سیاست ها عقب نشینی های تحمیل شده به جنبش، وضعیت کنونی و ٨ سال دولت فاجعه بار محمود احمدی نژاد است. ما در تمامی این سال ها دیده ایم که چه مبارزه قهرمانانه و جسورانه ای از سوی جنبش زنان، جوانان و دانشجویی صورت گرفته است. ما در همین دوران شاهد تلاش جنبش کارگری کشور برای تشکل یابی و پیوند زدن مبارزات عمدتا صنفی کارگران با مبارزه عمومی مردم بوده ایم ولی واقعیت این است که راه درازی هنوز باقی مانده است تا آنچنان آمادگی و جنبش اجتماعی را پدید آورد که بتوان با اتکاء به آن به سمت تحولات پایه ای در میهن ما رفت. دیالکتیک حرکت اجتماعی به ما می آموزد که باید با واقع بینی، صبر، و دوری از برداشت های اراده گرایانه تلاش کرد تا وسیع ترین نیروهای خواهان تحول را گردهم آورد و با برنامه مشخص و حداقل سیاسی-مبارزاتی به مصاف حاکمیت کنونی که از امکانات گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی بهره مند است رفت.    

اخبار روز: نسبت آقای موسوی با دولت تازه و نسبت جنبش سبزبا این دولت چطور تنظیم می شود؟

محمد امیدوار: بدیهی است که با توجه به وضعیت کنونی آقای موسوی و در حصر بودن او نمی توان اظهار نظر دقیق و مطمئنی در این زمینه کرد. آقای روحانی در پاسخ به سئوالی درباره پایان دادن به حصر آقای موسوی، کروبی و زهرا رهنور، تصمیم گیری درباره این موضوع را خارج از توان قوه مجریه دانست و تحقق آن را به همدلی سه قوه و قاعدتا به تأیید نهایی ولی فقیه موکول کرد. 
آنچه روشن است این است که رهبران جنبش اصلاح طلبی در روزهای آخر انتخابات تصمیم گرفتند تا از نامزدی حسن روحانی دفاع کنند. و به نظر می رسد که در کابینه آینده آقای روحانی نمایندگانی از جنبش اصلاح طلبی (خصوصا کسانی که حاکمیت حساسیت کمتری نسبت به آنها داشته باشد) حضور یابند. البته روشن نیست که آیا اینگونه نامزدها بدون ایما و اشاره تأیید آمیز رهبر بتوانند از سد تأیید صلاحیت مجلس شورای اسلامی که در بست در دست گماردگان ولی فقیه و نیروهای ارتجاعی است بگذرند. 

اخبار روز: بخشی از مردم به اعتراض در انتخابات شرکت نکردند، اینها چه قدمی باید بردارند تا اعتراضشان دیده شود و بتوانند در تحولات آتی تاثیرگذار باشند؟ 

محمد امیدوار: هم بخشی از مردم که در انتخابات شرکت نکردند (مثلا نزدیک به ۵۰ درصد مردم تهران) و همه ۱٨ میلیونی که به آقای روحانی رای دادند، بدون کوچکترین شک و شبه ای خواهان پایان وضعیت فاجعه بار کنونی و تغییرات اساسی هستند. بر این اساس مبارزه آن ۱٨ میلیون و این میلیون ها شهروندی که در انتخابات، به عنوان اعتراض به چارچوب های تحمیلی، تنگ و عمیقاً ارتجاعی رژیم شرکت نکردند مبارزه جدا از هم نیست. من همانطور که دربالا اشاره کردم راه نجات ایران از فاجعه کنونی، مبارزه مشترک و سازمان یافته همه کسانی است که خواهان حرکت به سمت عدالت اجتماعی و تحقق حقوق و آزادی های دموکراتیک اند. باید همه تلاش های را در این زمینه به کار بست.