fredag 31. mai 2013

انتخابات ریاست جمهوری در ایران و موازین انتخابات آزاد


• متن سخنرانی مهرداد درویش پور در نشست های جانبی بیست و سومین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو پیرامون انتخابات ریاست جمهوری در ایران ...



خانم ها، آقایان
با سلام. پیش از هر چیز از سازمان مردم نهاد "سود ویند" و کارزار مدافعان ایرانی حقوق بشر و به ویژه خانم آینده آزاد و آقایان حسن نایب هاشم و حماد شیبانی که مرا به نشست های جانبی بیست و سومین اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو دعوت کرده اند تا در باره نقض موازین حقوق بشر و معیارهای انتخابات دمکراتیک و آزاد در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایران سخن بگویم ، بسیار سپاسگزارم.
ویژگی انتخابات این دوره از ریاست جمهوری در ایران تنها در ضد دمکراتیک بودن و تبعیض آمیز بودن آن و ناخوانایی آن با موازین بین المللی انتخابات آزاد و دمکراتیک خلاصه نمی شود. آنچه این انتخابات را از انتخابات پیشین و به ویژه انتخابات ریاست جمهوری از سال ۷۶ تا کنون جدا می کند، خصلت به شدت بسته تر و گزینشی تر آن است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه است. این که چرا جمهوری اسلامی ایران حتی یکی از معماران اصلی این نظام و کاندیدای دولت کودتای انتخاباتی سال ٨٨ خود را نیز رد صلاحیت کرد، پرسش جدی است که با پرداخت به آن می توان مفهوم عروج و تهاجم نوبنیاد گرایی اسلامی برای بسته تر کردن هر چه بیشتر نظام سیاسی وپیامدهای آن برای جامعه و جهان را دریافت. مایلم در این فرصت کوتاه به ویژه گی های ٣ گانه ای که در متن آن انتخابات کنونی ریاست جمهوری ایران برگزار می شود بپردازم.

۱. تبعیض آمیز بودن موازین انتخابات
نظام جمهوری اسلامی بر تئوکراسی (دین سالاری) استوار است. دین سالاری به معنای قائل شدن به امتیازات دینی، حقوق ویژه وبرتری آن در اداره کشور است که امکان حق برابر شهروندان را برای انتخاب شدن و انتخاب کردن که پیش شرط هر انتخابات دمکراتیکی است را از بین می برد. این که افرادی به دلیل تعلق دینی، زن بودن، غیر مسلمان بودن، غیر شیعه بودن و یا تنها به دلیل ناباوری به اصل ولایت فقیه، حق کاندید شدن در ریاست جمهوری را نمی یابند، خود گستره تبعیض آمیز بودن قانون اساسی ایران و تناقض فاحش شرایط انتخابات ریاست جمهوری در ایران را با موازین بین المللی حقوق بشر ویک انتخابات آزاد و دمکراتیک به نمایش می گذارد.
به عبارت دیگر تنها اقلیتی هر چند بزرگ از شهروندان از حق انتخاب شدن و به تبع آن حق انتخاب کاندید مطلوب و مورد نظر خود برخوردارند. زنان به عنوان نیمی از جامعه رسما حق کاندید شدن را ندارند چون از نظر نظام "رجل" محسوب نمی شوند. پیروان ادیان دیگر و حتی سنی های مسلمان که در مجموع حدود ۱۴ میلیون از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، نیز از حق انتخاب شدن در ریاست جمهوری برخوردار نیستند. خداناباوران نیز که -به ویژه امروز با گسترش مذهب گریزی در ایران اقلیت به شدت در حال رشدی هستند- از حقوق سیاسی به مراتب کمتری نسبت به دین باوران برخوردارند. اما در میان مردان شیعه مذهب آنهم پیروان فرقه خاص اثنا عشری که نسبت به جمعیت کل کشور در اقلیت هستند نیز، تنها کسانی که به ولایت فقیه معتقدند از حق قانونی انتخاب شدن برخوردارند. به عبارت دیگر اکثریت خرد کننده ای از شهروندان کشور بنا بر باورهای دینی، تعلق جنسیتی و یا باورهای سیاسی خود با تبعیض روبرو هستند و حق انتخاب شدن ندارند. بدین ترتیب انتخابات ریاست جمهوری در ایران بر پایه نوعی آپارتاید جنسیتی و دینی استوار است که تنها اقلیتی از شهروندان کشور در آن از حق انتخاب شدن برخوردارند.
برای مخالفین سیاسی نظام نیز حق و اجازه فعالیت سیاسی در نظر گرفته نشده است، چه برسد به کاندید شدن در انتخابات ریاست جمهوری. این مخالفان طی چند دهه به بیرحمانه ترین شکل ممکن سرکوب شده اند و هزاران تن از آنها تنها به دلیل باورهای سیاسی دگراندیشانه اشان اعدام شده اند. پرسش این جا است که زمانی که اکثریت مطلقی از شهروندان جامعه نتوانند نماینده مطلوب و مورد نظر خود را کاندید و انتخاب کنند، آیا چنین انتخاباتی هیچ شباهتی با موازین بین المللی انتخابات دمکراتیک پیدا می کند؟ پاسخ من به این پرسش به طور قطع منفی است.

۲. ضد دمکراتیک تر شدن موازین و شرایط انتخابات
انتخابات در جمهوری اسلامی ایران هرگز دمکراتیک وآزاد نبوده است. نخست آن که رای یک حق است و نه یک تکلیف. اما جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز شرکت در انتخابات را یک تکلیف شرعی خوانده است و کوشیده است تا با استفاده از نفوذ دینی، اقدامات تطمیعی و یا تهدیدآمیز، تبلیغات عوامفریبانه و بالاخره با مخاطره آمیز کردن و یا مخاطره آمیز جلوه دادن نتایج ناشی ازعدم شرکت در انتخابات برای شهروندان، آزادی شهروندان ایرانی را در شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات سلب کنند. دیگر آن که قانون اساسی جمهوری اسلامی با قانونی کردن نهادهای خود ساخته و انتصابی نظیر ولایت فقبه که می تواند نتایج هر انتخاب را برهم زند، مجلس خبرگان و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام که جملگی ناقض حق شهروندان به عنوان عالی ترین منبع قدرت سیاسی است، تناقض انتخابات در جمهوری اسلامی ایران را با موازین بین المللی انتخابات دمکراتیک و آزاد نشان میدهد.
گذشته از رفتارهای سیاسی مستبدانه نظام در برخورد به مخالفان همچون اعدام، زندانی و شکنجه کردن مخالفان و غیر قانونی ساختن فعالیت آنان و به تبعبد راندن آنان و پلیسی تر کردن روزافزون فضای جامعه، این قانون اساسی نظام است که بسیاری از حقوق شهروندی ازجمله امکان انتخابات آزاد و دمکراتیک، اختیاری بودن شرکت در انتخابات، آزادی مطبوعات و احزاب و حق انتخاب کردن نماینده خود و انتخاب شدن را نقض و یا محدود ساخته است. برای نمونه متکی بودن نظام حاکم بر ایران بر استبداد دین سالار با تکیه بر اصل ولایت فقیه و اهمیتی که قانون اساسی ایران برای مشروعیت آسمانی اقتدارسیاسی نظام قائل است، به خودی خود نافی مردمسالاری است که بنابر آن قدرت سیاسی انتخابی، قابل تعویض و میزان رای مردم است.
جایگاه ولی فقیه در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی که بر پایه "صغیر" دانستن شهروندان که ولی فقیه تشخیص دهنده صلاح شان و هدایت گر آنان است، رابطه رهبری نظام و شهروندان را به نوعی شبان/ رمگی تقلیل داده است. شالوده این گونه از رابطه بین شهروندان و رهبری نه بر پایه انتخاب و امکان تعویض رهبری، بلکه بر پایه وادار کردن توده به خودسپاری به رهبر و اراده او استوار است که پایه نظام های کاریسماتیک اقتدار سیاسی است. نقش بلامنازع رهبری که می تواند حتی از پذیرش رئیس جمهوری که پس از گذشتن از صافی شورای نگهبان و "انتخابش" توسط مردم، سرباز زند، جایگاه انتخابات را همچون شالوده های اقتدار سیاسی در ایران کم رنگ ساخته است و نشان از انتخابات گزینشی دارد که شباهتی با موازین و معیارهای بین المللی انتخابات آزاد و دمکراتیک ندارد. گرچه انتخابات مجلس شرایط تا حدودی متفاوتی از انتخابات ریاست جمهوری دارد، اما آن نیز با محدودیت های چشمگیری روبرو است و در آن نیز مکانیسم گزینشی عمل می کند.
فقدان آزادی احزاب و آزادی رسانه ها و عدم امکان حضور دگر اندیشان در رقابت های سیاسی و کاندید شدن و کاندید کردن، در کنار دیگر محدودیت هایی که برشمردیم به اندازه کافی گواه ضد دمکراتیک بودن شرایط انتخابات در ایران و گزینشی بودن آن است. با این همه ضد دمکراتیک بودن موازین و شرایط انتخابات در ایران به این همه محدود نمی شود. اگر از محدودیت های قانونی که قانون اساسی آنرا تعیین کرده است بگذریم تازه شورای نگهبان وارد کار می شود که اختیار دارد بنا بر معیار ها و مصلحتی که خود تشخیص می دهد و تنها ولی فقیه حق وتوی آنرا با حکم حکومتی دارد، صلاحیت کاندیداها را تعیین کند. این که شورای نگهبان می تواند با تشخیص کاندیدایی زاویه دار با رهبری و مورد توجه مردم آو را حذف کند، به اندازه کافی روشن گر تناقض آن با موازین جهانی حقوق بشر و توانایی نظام در انکار اراده مردم است.

٣ بسته تر شدن نظام
برغم این همه نمی توان انکار کرد که در قانون اساسی ایران متاثر از انقلاب سال ۵۷ عناصری از جمهوریت و نظام انتخابی به چشم می خورد و همین امر، روزنه هایی را برای چالش اقتدار دینی ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی فراهم آورده است. انتخابات ریاست جمهوری در ۲ خرداد ۷۴ و انتخابات دور ششم مجلس در بهمن ۷٨ و انتخابات ریاست جمهوری خرداد ٨٨ که به پیروزی اصلاح طلبان منجر شد، نشان از وجود امکانی برای به عقب راندن رهبری نظام و بنیادگرایان اسلامی است که مردم از آن چند بار سود جسته اند. با این همه خود نظام به انتخابات، بیشتر به شکل نوعی از بیعت (اظهار وفاداری، همراهی و خودسپاری) با نمایندگان منتخب نظام و شورای نگهبان آن برای کسب مشروعیت سیاسی می نگرد و پس از تجربه چند شکست در برابر اصلاح طلبان دینی، این بار درصدد برآمده است که نقش انتخابات را به فرایندی بازهم گزینشی تر و خودسپاری بیشتر به اراده رهبری تقلیل دهد.
همین که در این دوره یکی از بنیاگذاران و معماران اصلی نظام (رفسنجانی) و کاندیدای دولت کودتای انتخاباتی سال ٨٨ (مشایی) رد صلاحیت شدند ، نشانگر آن است که چگونه شرایط انتخابات پیش رو بیش از پیش بسته ترشده است و نظام در پی آن است که نقش ریاست جمهوری را با تحمیل کاندیداهای ضعیف از آن چه که هست نیز کمرنگ تر کند.
واقعیت این است که ما بار دیگر شاهد عروج و تهاجم پدیده نوبنیادگرایی اسلامی هستیم که بقای خود را نه درگرو اراده و رای مردم، بلکه تحمیل خشن خود به آنان می یابد. به نظر من از هنگام کودتای انتخاباتی سال ٨٨ و سرکوب خشن جنبش سبز نظام تصمیم خود را گرفته است که در برابر فشار بین المللی و اراده مردم ایران کوچکترین عقب نشینی نکند و بهر قیمت که شده با امنیتی تر کردن و نظامی تر کردن شرایط، با استفاده از به حاکمیت خود ثبات بخشد. تلاش برای ولایی کردن مطلق نظام و کاهش هرچه بیشتر اهمیت و امکان تاثیر گذاری رای مردم تنها در زمینه سیاسی به چشم نمیخورد. تلاش در زمینه نقض هر چه بیشتر حقوق مدنی مردم و طالبانیزه کردن کشور در زمینه نظام آموزشی، فرهنگ و حقوق مدنی، نشان از این تمایل قهقرایی نوبینادگرایان اسلامی است که حاضر به تحمل حتی انتخابات رقابتی ولو گزینشی پیشین نیستند. آنان مصممند که بمانند و نه تنها خود را بر اراده مردم ایران بلکه درعرصه بین المللی و بحران هسته ای نیز اراده خود را بر جهان تحمیل کنند. شرایط انتخابات پیش رو نشان از شدت یافتن نقض حقوق بشر و بسته تر شدن نظام دارد که ایران را در شرایط مخاطره آمیزتری قرار می دهد و خطر حمله نظامی به ایران راگسترش می دهد. تنها ایستادگی مردم ایران و فشار بین المللی در دفاع ازحقوق بشر در ایران می تواند اراده نوبنیادگرایان اسلامی را در نقض گسترده تر حقوق ایرانیان به عقب براند و شانس صلح ،دمکراسی و امنیت را در ایران و منطقه گسترش دهد.

فایده مناظره: اثبات «شوت» بودن احراز شده‌ها.

امسال احتمالا رای دهنده‌ها به کسی رای می‌دهند که کمتر از دیگران «شوت» باشد

برگزاری مناظره زنده تلویزیونی با حضور نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، بزرگ‌ترین فایده‌ای که برای مخاطبان داشت، رفتن از فاز گزینش میان بد و بدتر به گزینه «شوت و شوت‌تر» بود.

امشب، مناظری در حوزه اقتصادی میان کاندیداهای هشت‌گانه انتخابات توسط شبکه اول سیما و با مجری‌گری «مرتضی حیدری» برگزار شد.
این مناظره که شکل و نحوه برگزاری‌اش به گفته حیدری، پس از بررسی اشکال مختلف مناظره تصویب شده بود، در نوع خود بی‌نظیر بود که با اعتراض کاندیداها از جمله محسن رضایی هم روبرو شد.
کاندیداها در ابتدا می‌توانستند به مدت سه دقیقه پشت تریبون دیدگاه‌شان را بیان کنند، هفت کاندیدای دیگر هم هر کدام یک و نیم دقیقه برای نقد نظر کاندیدا وقت داشتند و در نهایت، نامزد پشتر تریبون در دو دقیقه باید پاسخ بقیه را می‌داد.
بخش دوم برنامه هم شباهت زیادی به مسابقه هفته داشت که نامزدها باید نظرشان را در باره تصویرهای به نمایش در آمده می‌دادند.
نحوه مدیریت و همچنین نحوه پاسخ‌گویی کاندیداها، این برنامه را به یکی از سرگم‌کننده‌ترین برنامه‌های سالیان اخیر تبدیل کرده بود.
نمایش عکسی از یک معدن مس در ایالت «یوتا»ی آمریکا، شاید بامزه‌ترین پاسخ‌ها را به دنبال داشت.
عارف، نخستین پاسخ دهنده، آن را یک «دره» دانست و از نبود توریسم و گردشگری در بهره‌وری از این مناظر اظهار تاسف کرد. محسن رضایی مدعی شد که به این معدن رفته. غرضی گفت این معدن تعطیل شده و مالک آن هم احتمالا زندان است. روحانی نیز گویا این معدن را از نزدیک می‌شناخت!
اما در کل، جواب‌های کاندیداها کلی بود. بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده توسط ایسنا و شبکه ایران، محد رضا عارف امتیاز بیشتری در این مناظره آورد. باید دید نتایج این مناظره چقدر با نتایج انتخابات ۲۴ خرداد هم‌آهنگ خواهد بود؟

زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و ارومیه از مردم ایران خواهان تحریم انتخابات شدند.

زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و جمعی از زندانیان سیاسی زندان ارومیه طی بیانیه ای که جهت انتشار در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده است از مردم ایران خواستار تحریم قاطع انتخابات شده اند. متن بیانیه به قرار زیر می باشد:
مردم بزرگوار ایران و خانواده های زندانیان سیاسی،
بدین وسیله از همه اقشار مردم بالاخص  اقلیت های قومی و مذهبی خواستاریم بنا به دلایل زیرقطعا نباید در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری شرکت نمایند :


۱ـ در قانون اساسی  تبعیض آشکار وجود دارد ، اقلیت های مذهبی نمی توانند انتخاب شوند یعنی کاندید شوند . زنان نمی توانند انتخاب شوند ،نیمی از جمعیت ایران از کاندید شدن محروم شده اند کسی که نتواند رییس جمهور شود ولی رأی دهد او با دست خودش به خود ظلم می کند.به خصوص زنان که نصف جامعه ما را تشکیل می دهند.
۲ـ نظر به اینکه کاندیدای مورد نظر مردم وجود ندارد و کاندیداها را بر ما تحمیل کرده اند .
۳ـ اگر با رأی مردم کسی که مستحق ریاست جمهوری نباشد انتخاب شود تمام مسئولیت ها و عواقب دیگر به گردن رأی دهنده می افتد. با توجه به اینکه میلیونها نفر در زندان بوده و  زندانیان سیاسی زیادی  در زندانها  وجود دارند که از حداقل حقوق اولیه  انسانی محروم می باشند ، لذا از خانواده های زندانیان سیاسی و سایر اقشار مردم خواستار عدم شرکت در این انتخابات هستیم.
زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و جمعی از زندانیان ارومیه
خرداد ۱۳۹۲
امضا کنندگان در زندان زاهدان و با هماهنگی چند تن از زندانیان ارومیه:
ایوب ریگی ، حبیب ریگی ، مهر الله ریگی ، عبدالغنی ریگی ، عبدالوهاب ریگی، منصور ریگی، غدیر ریگی، حامد وکالت، محمد پاک نیت، ایرج محمدی ، امیر طالب ، نوید شجاعی، محمد امین اگوشی.
زندانیان ارومیه : ایرج کاکامعلی، عثمان مصطفی پور، مصطفی مصری، ظاهر علی، علی احمد سلیمان
ننگ بر کلیت نظام جمهوری اسلامی.


اعتراض زندانیان رجایی شهر نسبت به برخورد مسئولین با نامق محمودی.


- ۴۰ تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان رجایی شهر کرج، طی نامه‌ای به"مردانی" ریاست این زندان، اعتراض خود نسبت به ضرب و شتم نامق محمودی و تاخیر های مکرر در روند درمان وی را اعلام کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۵ خرداد ماه نامق محمودی که برای انجام آزمایشات قبل از عمل جراحی پس از تاخیرهای مکرر مسئولین به بیمارستان اعزام شده بود، توسط یکی از مامورین اعزام مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی پس از بازگشت به زندان در این خصوص اعتراض نامه‌ای برای دادستانی نوشت که تاکنون مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
یکی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج در این باره به گزارشگر هرانا گفت: "نامق محمودی قصد دارد روز شنبه به نگهبانی زندان برود و تحصن کند، تا به شکایتش از مامور خاطی رسیدگی شود."
وی هم‌چنین ادامه داد: "ما به عنوان همبندیان نامق نامه‌ای اعتراضی به ریاست زندان تحویل دادیم و در طی این نامه نسبت به توهین و ضرب و شتم وی اعتراض خود را اعلام کردیم. ما طی این نامه از رئیس زندان خواستیم که با این مامور برخورد قانونی به عمل آید و از نامق محمودی نیز دلجویی گردد."
سرنگون باد رژیم جهل وجنایت جمهوری اسلامی.

آمریکا مسئول امنیتی دفتر خامنه‌ای را به فهرست تحریم‌هایش افزود.

دولت آمریکا روز پنج‌شنبه هشتم خرداد ماه، علی اصفر میرحجازی، مسئول ارشد امور امنیتی و سیاسی در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، را به فهرست تحریم‌های یک‌جانبه خود علیه ایران افزود.

جن پساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، می‌گوید این مقام امنیتی دفتر رهبری ایران، به خاطر «نقش پشت‌پرده‌اش» در سرکوب شهروندان ایرانی تحریم شده است.

torsdag 30. mai 2013

بازدید سر زده نیروی انتظامی از خوابگاه‌های خصوصی.

 نیروی انتظامی اجازه یافت از همه خوابگاه‎های غیردولتی دانشجویی در هر زمانی که تشخیص دهد بازدید کند و خوابگاه‌های غیرمجاز را تعطیل کند.
بنا به گزارش روزنامه بهار، نیروی انتظامی و صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم، دیروز تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند که براساس آن نیروهای پلیس اختیارات بیشتری برای کنترل و نظارت بر خوابگاه‌های دانشجویی خواهند داشت؛ البته آن دسته از خوابگاه‌هایی که غیردولتی هستند.
براساس قانون، ورود نیروهای نظامی به محیط‌های آموزشی و دانشگاهی ممنوع و تنها در شرایطی خاص با مجوز شورای امنیت ملی ممکن است. از چندماه پیش خبرهایی درباره برنامه‌های پلیس برای نظارت بر آن دسته از خوابگاه‌هایی مطرح شده بود که به صورت خصوصی اداره می‌شوند، اما دیروز بالاخره مسئولان وزارت علوم و نیروی انتظامی پشت یک میز نشستند.
مراسم امضای تفاهم‌نامه همکاری مشترک نیروی انتظامی و صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم با حضور "کیوان مرادیان"، رییس صندوق، و سرهنگ "جلیل هلالی"، رییس پلیس نظارت بر امکان عمومی ناجا، برگزار شد.
ساماندهی خوابگاه‌های غیردولتی، اجرای نظارت بهینه بر تمام خوابگاه‌های دانشجویی غیردولتی دارای مجوز از صندوق رفاه، نظام‌مندساختن اخذ استعلام از ناجا و تبیین راهکارهای مناسب جهت برخورد با خوابگاه‌های دانشجویی غیردولتی متخلف یا فاقد مجوز از مهم‌ترین اهداف انعقاد این تفاهم‌نامه همکاری است.
سرنگون باد کلیت نظام جمهوری اسلامی.

کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل رد صلاحیت ها در انتخابات ایران را محکوم کردند.

چهار کارشناس حقوق بشر سازمان ملل روز چهارشنبه در نشست شورای حقوق بشر در ژنو، روند بررسی صلاحیت های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران و منع کاندیداتوری زنان را ناقض قوانین بین المللی خواندند.
بنا به گزارش رادیو فردا، احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران گفت که این روند، تبعیض آمیز و نقض حق بنیادی مشارکت سیاسی است و هرنوع رد صلاحیتی تنها باید براساس ملاک های بی طرفانه و معقول باشد.
سه کارشناس دیگر سازمان ملل در امور مبارزه با تبعیض علیه زنان و آزادی تجمعات و تشکل ها، اقدام شورای نگهبان را در رد صلاحیت زنانِ کاندیدا به صرف زن بودن، نقض میثاق حقوق مدنی وسیاسی دانستند و خواستار آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و بیش از ۴۰ روزنامه نگار و زندانیان سیاسی دیگر در ایران شد.
۶۸۶  نفر، از جمله ۳۰ زن نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران شده بودند که، تنها صلاحیت هشت مرد از جناح های درون حاکمیت تایید شده است.
ننگ بر شورای نگهبان و رهبر آنها علی خامنه ای.

onsdag 29. mai 2013


چرا سرکوب و کشتار مردم برای رژیم سیاه اندیش اسلامی مانند آب خوردن شده است؟ 

مثلث آخوند، بازاری و پاسدار از رزلترین جانوران موجود روی زمین هستند، که با اندیشه مادون حیوانی خود مانند حیوان می اندیشند و به تنها چیزی که می اندیشند پایین تنه و بالاتنه خویشتن است.

پرسش این است که چرا این بداندیشان برغم داشتن تفکر عقب مانده و قرون وسطی ای خود ، طی سی و پنج سال گذشته در تسخیر قدرت سیاسی و جذف مخالفین خود از موفقیت قابل توجه ای برخورداربوده اند؟؟؟
چرا اعتراضات داخلی مخالفین و انعکاس جامعه بین المللی به نقض حقوق شهروندان، میلیمتری آنها را از موضع خود به عقب نرانده است؟؟؟ آیا راز موفقیت و ماندگاری این جنایتکاران در قدرت، به تنهایی در منابع مالی به باد آورده از فروش نفت نهفته است؟؟؟
پاسخ بدین پرسش بدون تردید منفی ست....
یکی از اساسی ترین شیوه های موفقیت آمیز آخوندها و نیروهای تحت حمایت شان در تسخیر قدرت سیاسی طی سی و پنج سال گذشته در کنار غارت در آمدهای نفتی، سازماندهی و داشتن تشکیلات منسجم آنها در داخل و خارج از کشور بوده است!!!
آ
نها با بهره برداری از تشکلهای گسترده سازماندهی شده سراسری ، سرکوب و کشتار بیرحمانه انسانهای بی گناه، موفق به مسخ اراده بسیاری از مردم کوچه وبازار گشته اند. این شگفت آور نیست که اکنون این جنایتکاران بی شرم بدون هیچ دغدغه ای با تمام معضلات موجود سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، می توانند به حاکمیت خویشتن ادامه بدهند. برغم اختلاف درونی ، مثلث شوم لحظه ای نیز از وظیفه اصلی خود یعنی سرکوب و کشتن مردم کوتاهی ننموده است.

یکی از راههای اساسی و تعیین کننده ماندگاری این رژیم در کنار غارت و چپاول در آمدهای به باد آورده نفتی ، بهره برداری از تجارب سرکوب و کشتار مردم، توسط سازمانهای امنیت روسیه کنونی،، شوروی و کشورهای موسوم به بلوک شرق سابق است . برغم عقب ماندگی و تفکر فرون وسطی مثلث آخوند، بازاری و پاسدار ، اما آنها با استفاده از این تجارب و به خدمت گرفتن کارشناسان کا گ ب و ... موفق به ایجاد تشکیلات بسیار پیچیده مخوف مافیایی برای سرکوب و کشتار مردم گردنده اند، که بدون تردید این تشنکلها توان آنرا دارند تا  بطور سیستماتیک 

اراده میلیونها نفر را مسخ نماید و به آنها اجازه بدهد تا مانند آب خوردن انسانهای بی گناه را اسیر یا بدار بیاویزد.

لدا کنشگران و هموطنان مسئولیت پذیر باید برای مقابله با این رژیم مافیایی ضدبشری در کنار روشنگری و افشای متدها و اعمال ضد انسانی آن ، به فراگیری فن سازماندهی و خودسازماندهی بپردازند. . تنها با اتکا به این دانش است که شما می توانید به مقابله با این رژیم بروید. تنها با اتکا به این متد است که شما می توانید مردم را برای سرنگونی این رژیم سازماندهی بنمایید.

سرنگون باد کلیت نظام ننگین اسلامی.


کاوه طاهری به ۳ سال زندان تعزیری محکوم شد.

 کاوه طاهری وبلاگ نویس در بند شیرزای در یک پرونده به ۳ سال زندان محکوم شد و برای پرونده دیگرش ۵۰ میلیون وثیقه صادر شد.
بنا به اطلاع گزارشگران، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این وبلاگ نویس زندانی در زندان عادل آباد شیرزا در شعبه ۱ دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی محمود ساداتی به اتهام "تبلیغ علیه نظام به نفع گروه‌های مخالف" و "توهین به رهبری" مورد محاکمه قرار گرفت و به اشد مجازات یعنی ۳ سال زندان تعزیری محکوم گردید.
کاوه طاهری و وکیلش به حکم دادگاه بدوی اعتراض کرده و قرار است بزودی پرونده وی به شعبه تجدید نظر استان ارسال شود.
همچنین جلسه دادگاه پرونده دیگر وی در دادگاه عمومی شیراز (اطلسی) که به اتهام "توهین به مقدسات" تشکیل گردید سه روز پیش برگزار شد. در این جلسه، دادگاه قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی برای متهم صادر نمود.

  1. کاوه طاهری روز ۲ مهر ماه سال گذشته توسط مامورین امنیتی بازداشت گردید. مامورین ضمن تفتیش منزل وی، وسایل شخصیش از قبیل هارد کامپیوتر، دستنوشته‌ها و لب‌تاپ را ضبط کرده و با خود بردند. 
تا سرنگونی رژیم محکم واستوار ایستاده ایم.

محکومیت چهار شهروند بهایی ساکن مشهد به ۱۲ سال و ۸ ماه حبس.

 چهار شهروند بهایی ساکن مشهد بنام‌های نیکا خلوصی، نوا خلوصی، ادیب شعاعی و مهسا مهدوی از ۸ ماه تا ۶ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این شهروندان بهایی که چندی پیش در شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی سلطانی محاکمه شدند، متهم به تبلیغ بهاییت و تبلیغ علیه نظام اسلامی همچنین عضویت در تشکیلات بهاییت می باشند.
اسامی شهروندان بهایی مزبور عبارتست از:
نیکا خلوصی: محکوم به شش سال حبس تعزیری – نوا خلوصی: محکوم به چهار سال و نیم حبس تعزیری – ادیب شعاعی: محکوم به یک سال و نیم حبس تعزیری – مهسا مهدوی: محکوم به هشت ماه حبس تعزیری.
نابود باد حکومت جمهوری اسلامی.

lørdag 25. mai 2013




تو نداری طاقت رای مرا !!

رای من رای ترانه و و ندا 
رای فرزاد است و سهراب و انوش 
رای آنانی که می‌‌آید هنوز 
از درون گور آوا‌شان به گوش
رای من رای مجید است و نوید
پایداری و نبردی پر خروش
رای آنانی‌ که با شب دشمند
بهر آزادی سپرده جان به دوش
رای من را کی‌ توانی بشنوی ؟
ای اسیر شب شده، ای حق فروش
زآنکه رای من بود نابودیت !
با سلاح مهر و بیداری و هوش !
چون نداری طاقت رای مرا
خود برو ای ظلم ، در رفتن بکوش
یا بمان و بشنو رای مردمان
کی‌ بگردد دیگر این آوا خموش ؟
زآنکه بیداری رسیده بر وطن
کن مهیا بهر خود سوراخ موش
تا که فرصت هست بشنو رای من
یا ز جام زهر جرعه‌ای بنوش!!

fredag 24. mai 2013

بازداشت فعالان سیاسی در لاهیجان برای جلوگیری از فعالیت در انتخابات


 نیروهای امنیتی تعدادی از فعالان سیاسی در شهر لاهیجان را بازداشت کردند.
بنا به گزارش تارنمای میزان خبر، با نزدیک شدن موعد تبلیغات انتخاباتی، نیروهای امنیتی با احضار، تلفن و بازرسی منازل فعالان سیاسی در شهر لاهیجان به ایجاد جو رعب و وحشت در شهر پرداختند و چند تن از فعالان سیاسی را که قصد داشتند ستاد تبلیغاتی برای هاشمی رفسنجانی تاسیس کنند، بازداشت کردند.
حمید حدیثی، ابراهیم خوش سیرت، موریس باقری، فعالان ملی مذهبی و مهندس جعفری، رییس ستاد مشارکت از بازداشت شدگان هستند.
تا کنون و بعد از گذشت شش روز از این بازداشتها، همگی یک بار تماس تلفنی کوتاهی با منزل خود داشته اند.
همگی این فعالان سیاسی پس از بازداشت به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در شهر رشت منتقل شدند و همچنین یکشنبه گذشته در دادسرای لاهیجان تفهیم اتهام شده و دوباره به زندان رشت بازگردانده شدند.
ننگ بر رژیم فاشیست جمهوری اسلامی.و رهبر آن علی خامنه ای.

بازداشت‌های گسترده در آستانه برگزاری انتخابات.


در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در تهران، مشهد، تبریز و خوی تعداد زیادی از فعالین سیاسی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی چند روز گذشته ده‌ها تن از فعالین سیاسی در تهران، مشهد، تبریز و خوی بازداشت شدند و تعداد زیادی از فعالین سیاسی نیز به دفاتر وزارت اطلاعات شهرهای مربوطه احضار شدند.
گفتنی است، اکثر احضار شدگان و تعدادی از بازداشت شدگان از زندانیان سیاسی سابق بخصوص زندانیان دهه شصت می‌باشند.
یک منبع مطلع در ایران که نخواست نامش فاش شود در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: "بیش از صد تن از فعالین سیاسی و زندانیان سیاسی سابق در شهرهای تهران، مشهد، تبریز و خوی احضار و بازداشت شده اند. وزارت اطلاعات گمان می‌کند این افراد در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بوده اند."
خبرگزاری فارس ارگان خبری سپاه پاسداران نیز صبح امروز به نقل از یک مقام امنیتی مدعی شد: "به‌دنبال شناسایی اعضای فعال چند تشکل مرتبط با گروهک منافقین و با انجام چند عملیات برق‌آسا و همزمان در تهران و چند شهر دیگر این تشکل‌ها مورد ضربه قرار گرفتند."
این مقام امنیتی افزود: "تشکل‌های شناسایی‌ شده با استفاده از اسامی و عناوین متعدد و فریب‌کارانه فعالیت می‌کردند اما تعداد قابل توجهی از آنها، سابقه ارتباط یا عضویت در گروهک تروریستی منافقین و تعدادی نیز به جرم همکاری با آن گروهک، سابقه محکومیت و زندان دارند."
این مقام امنیتی همچنین مدعی شد: "دو نفر از عناصر بازداشت‌شده، اخیراً به منظور انتقال دستورالعمل‌های حلقه خارج به داخل و هماهنگ‌سازی عناصر و تشکل‌های داخلی جهت اخلال در روند برگزاری انتخابات، وارد کشور شده بودند که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) پس از ورود و چند روز تعقیب، بازداشت شدند."
وی در پایان خاطر نشان کرد: "تعداد زیادی از دیگر عناصر این تشکل‌ها نیز شناسایی و احضار و پس از اقدامات مقتضی و اخذ تضمین‌های لازم از آنان مرخص شدند که در روزهای آینده و پس از برخورد با سایر مرتبطین این تشکل‌ها، اطلاعات بیشتری به صورت رسمی در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت."
سرنگون باد جمهوری اسلامی  ایران.

torsdag 23. mai 2013

مخالفت مسئولین زندان با مرخصی استعلاجی بهنام ایرانی.


 مسئولین با مرخصی درمانی بهنام ایرانی شهروند نوکیش مسیحی در زندان ندامتگاه کرج که از مشکلات جسمی متعددی رنج میبرد مخالفت کرده اند.
بنا به اطلاع گزارشگران ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهنام ایرانی شهروند نوکیش مسیحی که در بند ۲ سالن ۷ زندان ندامتگاه کرج بسر می‌برد و از مشکلات جسمی همچون ضعف بینایی، مشکلات زانو، خونریزی روده و کمردرد رنج میبرد چند وقتی است که به التهاب پوستی شدید همراه با خارش روبرو شده که بدلیل نبود پزشک متخصص امکان درمان وی در داخل زندان وجود ندارد.
یکی از بستگان این نوکیش مسیحی در بند به گزارشگر هرانا گفت: "هم ما و هم خود بهنام ایرانی بارها تقاضای مرخصی درمانی را به مسئولین ارائه دادیم که با مخالفت مسئولین روبرو شد و متاسفانه هربار جواب منفی شنیدیم."
نامبرده در سال ۱۳۸۵ بخاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد تا اینکه به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، شعبه ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، وی را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به پنج سال حبس تعلیقی محکوم نمود.
مأمورین امنیتی پس از آن در ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ به منزل ایشان در کرج هجوم برده و با بدرفتاری و ضرب و شتم وی را بازداشت نمودند.
اینبار در دادگاه بهنام ایرانی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم نمودند و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی وی نیز به مورد اجرا در آمد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران.

lørdag 18. mai 2013

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی ایران هرهفته اسلو نروژ جلوی ساختمان نوبل.
















تداوم اعتصاب غذای محمدعلی طاهری و بی‌اطلاعی از وضعیت وی.


 محمدعلی طاهری، از موسسان طریقت‌های عرفانی در کشور بیش از دو هفته است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدعلی طاهری، زندانی عقیدتی محبوس در بند امنیتی ۲ الف که در پی اعتراض به شرایط موجود در زندان چندین بار دست به اعتصاب غذا زده، اکنون بیش از دو هفته است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد و اطلاعی از وضعیت جسمی وی در دست نیست.
محمد علی طاهری در تاریخ ۱۴ اردی‌بهشت ماه ۱۳۹۰ پس از یکسری بازداشت‌های کوتاه مدت برای سومین بار بازداشت و پس از چندی از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی پیرعباسی به ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و نهصد و ده میلیون و پانصد هزار تومان جریمه‌ی نقدی محکوم شد.
وی از زمان بازداشت تاکنون، عمده‌ی این مدت را در سلول انفرادی به سر برده است.
گفتنی‌ست که آقای طاهری در ابتدای سال جاری پس از ۲ سال حبس برای اولین بار به دلیل وضعیت جسمی نامساعدش به مرخصی ۶ روزه آمد.
دکتر محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار دو روش طبی فرادرمانی و سایمنتولوژی دارای چند دکترای افتخاری، مدرک و مدال طلا از کشورهای مختلف از جمله بلژیک، رومانی، روسیه و کره جنوبی، برای دستاوردهای علمی و عرفانی خود می‌باشد.
چندی پیش نیز نام این محقق ایرانی در گزارش دفتر حقوق بشر سازمان ملل به عنوان یکی از ۱۳ نخبه‌ای که حقوقشان در ایران نقض شده است قرار گرفت.
سر نگون باد حکومت دیکتاوری جمهوری اسلامی و رٍاس آن علی خامنه ای.

torsdag 16. mai 2013

هفت زندانی در رشت اعدام شدند.


 هفت  زندانی متهم به حمل ، نگهداری و فروش مواد مخدر در محوطه زندان مرکزی شهر رشت به دار آویخته شدند.
به گزارش دادگستری کل استان گیلان، جهانگیر گرگیج فرزند افصل، هاشم بهار علی فرزند محمود ، شهرام حسن زاده فرزند عباس ، نعمت رجبی فرزند رمضانعلی ، فرهاد شیرازی فرزند اکبر، محمد زارعی فرزند زین العابدین، تورج امینی فرزند یوسف اسامی اعدام شدگان سحرگاه روز گذشته در زندان مرکزی است.
احکام مذکور مورد تأیید دادستان کل کشور قرار گرفته وپس از انجام کلیه تشریفات قضایی در محوطه زندان لاکان شهر رشت به اجرا درآمد.
بر اساس آحرین گزارش نهاد آمار، نشر و آثار اجرای حکم اعدام در طی سال ۱۳۹۱ نسبت به سال قبل از آن ۸% افزایش داشته است.

یک نفر در نوشهر و در ملاء عام اعدام شد.


 به گزارش خبرگزاری فارس از نوشهر، سحرگاه امروز حکم اعدام یک زندانی متهم به قتل به نام (م - ت) در ملاء عام با حضور دادستان شهرستان نوشهر، فرماندهی انتظامی شهرستان، رئیس زندان، نماینده پزشکی قانونی نوشهر و با حضور ولی دم به اجراء درآمد.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نوشهر در حاشیه اجرای این حکم در جمع خبرنگاران مدعی شد: فردی با هویت ( م - ت) در سال ۸۷ در یک نزاع و درگیری لفظی با آلت قتاله چاقو و قمه، شخصی به نام ارسلان شیخ عباسی را به قتل رساند که پس از دستگیری قاتل و طی مراحل تحقیقات، صدور قرار مجرمیت، پرونده به دادگاه کیفری استان مازندران ارسال و در شعبه دوم دادگاه کیفری استان پس از بررسی لازم حکم  اعدام صادر شد.
کیومرث حمزه صورتی افزود: این حکم پس از قطعی شدن، در سحرگاه امروز و در ساعت ۵:۳۰ در نوشهر اجرا شد.

onsdag 15. mai 2013

سه زندانی متهم به قتل در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند.


 سحرگاه امروز سه زندانی که به اتهام قتل عمد به مرگ محکوم شده بودند در محوطه زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این سه زندانی که حمید شهریاری از بند ۱ ، مجید شیرخوانلو از بند ۲ و نصیری از بند ۶ نام داشتند به اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بودند.
یکی از زندانیان بند ۱ زندان رجایی شهر به گزارشگر هرانا گفت: "صبح امروز نیز هیئتی از دادستانی به بند ۱ زندان رجایی شهر مراجعه کرده و به زندانیان اعدامی این بند اعلام کرده اند که تا آخر خرداد ماه سال جاری، تکلیف پرونده شما را روشن خواهیم کرد."
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشور‌ها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.

søndag 12. mai 2013

یک نفر در کرمانشاه اعدام شد


 فردی به اتهام “تجاوز و اخاذی” روز شنبه ۲۱ اردیبهشت در کرمانشاه اعدام شد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، مجتبی ملکی، دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه مدعی شد: “این فرد طعمه‌های خود را به وسیله اسلحه گرم تهدید و به خلوتگاه می‌کشاند و با استفاده از شوکر و تجاوز و گرفتن فیلم از آن‌ها اقدام به اخاذی می‌کرد.”
به گفته ملکی “پرونده این فرد پس از ارجاع به دیوان عالی کشور از طرف رییس قوه قضاییه تایید و در کوتاه‌ترین زمان ممکن اجرا شد.”
هفته گذشته نیز سه نفر به اتهام قتل در کرمانشاه اعدام شده بودند.
بر اساس قوانین ایران برای جرم‌هایی مانند تجاوز به عنف، فروش مواد مخدر، قتل و سرقت مسلحانه حکم اعدام صادر می‌شود.ایران پس از چین، بیشترین آمار اعدام را در جهان دارد.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشور‌ها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.

جان برادران کردپور در خطر است.



379821 10151623060245086 1034941896 n جان برادران کردپور در خطر است
خسرو و مسعود کُرد‌پور
با گذشت بیش از دو ماه از بازداشت غیرقانونی برادران کردپور، تاکنون از دلایل بازداشت آنها اطلاعی در دست نیست و پیگیری وکلا و خانواده این دو روزنامه نگار بی نتیجه بوده است. این در حالی است که اخبار نگران کننده ای از سلامت جسمانی آنها منتشر شده است.

به گزارش جرس، روز چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ماه کمال حسینی (همکار خسرو کردپور در خبرگزاری آژانس خبری موکریان) مجددا همراه عباس جمالی وکیل برادران کردپور به بازپرسی شعبه دوم دادگاه انقلاب مهاباد مراجعه کردند تا پس از گذشت ۵۵ روز وکیل بتواند با موکلین خود ملاقات کند، درخواستی که بی پاسخ مانده است.
مسعود و خسرو کردپور ۱۷ و ۱۸ اسفندماه سال گذشته، توسط نیروهای وابسته به وزارت اطلاعات در شهر مهاباد بازداشت و پس از گذشت سه هفته بازداشت، هشتم فروردین‌ماه سال جاری، به زندان اطلاعات در ارومیه منتقل شدند.
حسینی خبرنگار آژانس خبری موکریان خاطرنشان می کند که در پی وعده هایی مبنی بر تبدیل قرار به وثیقه که مسولان مربوطه در ارومیه به خانواده کردپورها داده بودند تصمیم گرفتیم از طریق دادگاه پیگیری کنیم که متاسفانه بازپرس مربوطه ضمن اظهار بی اطلاعی از این وعده ها گفت که او قرار بازداشت برادران کردپور را تمدید کرده و پس از اتمام مدت بازداشت تصمیم گرفته می شود که قرار کردپورها تبدیل به وثقه گردد یا تمدید شود.
وی می افزاید: “این در حالی است که در این مدت تاکنون بازجویی نشده اند و به نظر می رسد می خواهند آنها را تا بعد از انتخابات در زندان نگه دارند و فضای خبری و رسانه ای حاکم بر کردستان را آرام نگه دارند.چون فعالیت خبرگزاری موکریان در منطقه کردستان برای اکثر رسانه های دیگر به مانند منبعی موثق قابل استناد بود و حداقل در کردستان نهادهای امنیتی توانسته اند جلوی اطلاع رسانی در زمینه انتخابات را بگیرند…”
روز دوشنبه دوم اردبیهشت همسر خسرو و خواهر کردپورها پس از ۴۵ روز بی اطلاعی از وضعیت “مسعود و خسرو” توانستند هر کدام به مدت ده دقیقه و با حضور بازجو و تحت کنترل آنها را به طور جداگانه ملاقات کنند.
بر اساس این گزارش، وضعیت سلامت جسم و روح برادران کردپور بسیار نگران کننده است. خسرو کردپور در دوازدهمین روز اعتصاب غذا بسر می برد و این در حالی است که ۵۵ روز را در انفرادی سپری کرده است که همین خود تهدیدی مضاعف برای سلامتی ایشان محسوب می شود. همچنین مسعود کردپور طی ملاقاتی که با خانواده داشته مشخص بوده که به شدت کاهش وزن داشته و الآن که ده روز از ملاقات با وی می گذرد بیم آن می رود که در وضعیتی به مراتب بدتر از آن روز بسر برد. این شرایط باعث نگرانی شدید خانواده این دو برادر روزنامه نگار و وکلای آنها شده است.
خسرو کردپور، روزنامه نگار و مدیر آژانس خبری موکریان بیش از دو دهه به فعالیت های مدنی و حقوق بشری مشغول بوده است. وی در اوایل دهه هشتاد توسط دادگاه انقلاب مهاباد محکوم و در نهایت دو سال و نیم را در زندان سپری کرد.
آژانس خبری موکریان بیشتر اخبار مربوط به مناطق کردنشین ایران و اخبار مربوط مسائل اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشری را منتشر می کند.
مسعود کردپور، نیز روزنامه نگار و فعال مدنی است که پس از بیست و دو سال تدریس در دبیرستان های بوکان در سال هشتاد و هفت به یکسال زندان و نهایتا اخراج از شغل معلمی محکوم شد.

lørdag 11. mai 2013

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی ایران هر هفته اسلو جلوی ساختمان نوبل.












دو فعال مدنی در شهر ماکو بازداشت شدند.


روز پنج‌شنبه نوزدهم اردی‌بهشت ماه، جهانبخش سلطانزاده(سالور) و بهنام باقری، دو تن از فعالین مدنی، توسط ماموران امنیتی در ماکو بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی با مراجعه به منزل شخصی جهانبخش سلطانزاده(سالور) علاوه بر بازداشت وی، وسایل شخصی از قبیل کامپیوتر، کتاب و دست نوشته‌های نامبرده را با خود بردند؛ هم‌چنین با مراجعه به مغازه‌ی اسباب بازی فروشی بهنام باقری، وی را نیز بازداشت کردند.

torsdag 9. mai 2013

هموطن تورو خدا نگاه کنید34 ساله چه افرادی دارند کشور مارو اداره میکنند فقط قیافه اینهارو نگاه کنید یک مشت عملی‌ ،معتاد، بچه باز،مفت خور دزد،بی‌ غیرت
سرنوشت من تو فرزندان ما همه دست این قوم افتاده قومی که در کلام چیزی جز نکن و نخور و بکن و بده و مرگ چیزی نیست باور میکنید 75 ملیون ایرانی اسیر این موجودات هستند؟حالا برید رای بدیـــن
آخوند خوشتیپ و خندان و گریان و چاق و لاغر و ختنه شده و نشده همه در آخر آخوند هستند! 

اگر سید اسدالله لاجوردی قاتل هزاران زندانی سیاسی زنده بود ! کاندید می شد.

چند روزی است که ثبت‌نام نامزدهای انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوری در ايران آغاز شده است. حضور مشتی 
رمال، ملا و البته جانی، قاتل حرفه ای و غیر حرفه ای شناخته شده و نشده در صف ثبت نام قرار گرفتند و یا ثبت نام کرده اند و یا در این دو روز مانده ثبت نام خواهند کرد. در میان این افراد نام علی فلاحيان وزیر پيشين اطلاعات در دولت هاشمی رفسنجانی، محمدباقر خرازی، دبيرکل حزب‌الله ايران و محسن رضایی فردی که به مدت شانزده سال از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ فرماندهی بزرگترین نهاد سرکوبگر جنبش های مردمی و خلق های ایران بوده است به چشم میخورد.  
کمتر کسی پیدا می شود که جانی ترین وزیر اطلاعات دوران پیشین ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و کاندیدای امروز اصلاح طلبان را نشناسد و از آمار و عمق جنایاتش شناخت نداشته باشد. بسیاری از قتل های فعالین سياسی ، هنری و ادبی شناخته شده در ايران و در خارج از کشور به دستور فلاحیان صورت گرفته است.
همراه با فلاحیان محمدباقر خرازی، دبيرکل گروه حزب‌الله ايران نیز برای پست ریاست جمهوری ثبت نام کرده. وی برادر صادق خرازی، سفير پيشين ايران در سازمان ملل و پاريس و برادر زاده کمال خرازی، وزير پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی است. تا کنون فقط سران رژیم، پسران و دخترانشان بودند که ثروت مردم ایران را غارت می کردند ولی امروز دیگر نوبت به برادرزاده ها،  خواهر زاده ها، عمو ها و خاله ها هم رسیده است. 
حضور حماسه سازانی چون فلاحیان، محمدباقر خرازی، دبيرکل گروه حزب‌الله ايران و محسن رشایی و امثالهم ، آدم را بیاد سید اسدالله لاجوردی می اندازد اگر سید اسدالله لاجوردی قاتل هزاران زندانی سیاسی، رییس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب هم زنده بود بیشک کاندید ریاست جمهور می شد و شاید تا بحال نیز چون دیگر جنایتکاران رژیم هم اکنون اصلاح طلب نیز شده بود.
کارزار انتخابات به اصلاح ریاست جمهوری به کارزار اختلافات شخصی و خانوادگی ‍رفسنجانی، دختر و پسران اش، برادران لاریجانی و برادران و پسران خامنه ای و خواهران، برادران ، پسران احمدی نژاد و صد البته فامیل وی آقای مشایی تبدیل شده است. چنین انتخاباتی با سرنوشت مردم هیچ گونه سنخیتی ندارد. مشتی جانی با سابقه و یا بی سابقه در غارت بقول خودشان بیت المال در مقابل هم قرار گرفته اند.  جنگ ، جنگ قدرت، ثروت و چگونه غارت کردن مردم است.  رای دادن مردم و ندادنشان یکی است. رژیم همچون دفعات قبل صندوق های رای را با آرای به نام کاندید اصلح و ذوب در رهبری پر خواهند کرد و شعار حماسه سیاسی در انتخابات در این دوره نیز چه با حضور و چه بدون حضور مردم نیز تحقق می یابد. 
جلاد اوین اسدالله لاجوردی
فلاحیان که تحت تغقیب پلیسبین المللی می باشد

چهار نفر در سمنان و شاهرود اعدام شدند.


 امروز ۱ نفر که گفته می‌شود متهم به قاچاق مواد مخدر بود در سمنان و ۳ نفر دیگر با همین اتهام در شاهرود اعدام شدند.
بنا به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان سمنان، یک زندانی که ادعا شده، متهم به قاچاق مواد مخدر بود بامداد پنجشنبه پس از انجام تشریفات قانونی، تأیید در دادستانی کل کشور و موافقت ریاست قوه قضائیه، در زندان مرکزی سمنان اعدام شد.
این منبع همچنین اضافه کرده، این فرد به نام "ه- خ"، اهل سبزوار و ۴۲ ساله بود که به اتهام حمل و نگهداری ۷۲ کیلوگرم مواد مخدر از نوع هروئین توسط دادگاه انقلاب اسلامی گرمسار به اعدام محکوم شده بود.
گزارش این روابط عمومی حاکی است: "حکم مجازات یک قاچاقچی که توسط دادگاه انقلاب اسلامی گرمسار صادر شده بود، در سمنان اجرا شد."
روابط عمومی دادگستری کل استان سمنان همچنین از اعدام ۳ زندانی دیگر که گفته می‌شود به اتهام قاچاق مواد مخدر به مرگ محکوم شده‌اند خبر داد.
در این گزارش آمده است: این افراد با مشخصات "ا- ث"، اهل نریمان و با اتهام حمل و نگهداری دو کیلو و ۹۰۰ گرم هروئین، "م- خ" اهل سبزوار و "ح- ر" اهل دامغان با اتهام مشارکت در حمل و نگهداری سه کیلو و ۸۹۴ گرم هروئین توسط دادگاه انقلاب اسلامی شاهرود به اعدام محکوم شده بودند.
بر این اساس، حکم اعدام این سه نفر پس از طی تشریفات قانونی، تأیید در دادستانی کل کشور و موافقت ریاست قوه قضائیه، صبح امروز در محوطه زندان شاهرود به اجرا درآمد.
روابط عمومی دادگستری استان سمنان افزود: "تقاضای عفو هر یک از این مته‌مان در دو مرحله مطرح شده بود که پس از انجام بررسی‏های لازم و عدم احراز شرایط، توسط کمیسیون مرکزی عفو و بخشودگی رد شد."
نابود باد اعدام.