torsdag 13. juni 2013

به راستی چرا برخی از نيروها و فعالين سياسی، مستاصل و درمانده، و از تاريخ درس نگرفته، به استقبال فرمان علی خامنه ای برای خلق "حماسه سياسی" به پيش می روند؟ به راستی کارشان به کجا کشيده شده است که بی هيچ مزد و منتی دعاگوی رفسنجانی شده اند تنها به اين دليل که آن بزرگوار به خودش زحمت داده و آمده است برای رييس شدن، ثبت نام کرده است؟ می گويند هاشمی دوباره زنده شده است!
چرا بايد "ملی – مذهبی"ها به حمايت از کانديداتوری چون حسن روحانی برخيزند؟ کسی که در جنبش دانشجويی، در سخنرانی هايش از بدترين نوع خشونت ها عليه فرزندان اين آب و خاک حمايت می کرد. چرا بايد زندانی مبارز و دردمندی چون تقی رحمانی که قسمت اعظم جوانی خود را در زندان های اکبر رفسنجانی به سر برده است، امروز به جايی برسد که آرزوی آمدن دوباره او به صحنه را داشته باشد؟ چرا بايد برخی از نيروهای چپ مستقل، چشم و گوششان به چنين "انتخاباتی" باشد؟

چرا تحريم "انتخابات"؟

هر چهار سال يک بار، رژيمی ها به گونه ای تصنعی و صوری، انتصاباتی را زير عنوان انتخابات به گفته ی خودشان "مهندسی" می کنند. در اين "انتخابات"، افرادی که بايد "انتخاب" شوند، پيش از آن توسط سفهای "شورای نگهبان" و هيات های گوناگون "نظارت بر انتخابات" برگزيده شده اند. بنا بر اين، سخن از انتخاب، به معنای واقعی کلمه در ميان نيست! تاييد انتصابات است. پس چرا بايد به تاييد انتخاب از پيش انتخاب شده، پرداخت؟
سر نگون باد کلیت نظام جمهری اسلامی ایران.

Ingen kommentarer:

Legg inn en kommentar